
مثبت و متکی به خود!
اوضاع تقریبا نابسامان بافتهای تاریخی، برای همه روشن است مگر آنانی که عمدا چشمشان را بستهاند و خود را به نشنیدن میزنند. چرا؟ بماند. هنوز نگاه و چشمانداز قابل تحقق برای حفاظت و ارتقای منزلت زیستی بافتهای تاریخی وجود ندارد. حتی شاید لزوم حفظ بافتهای تاریخی هم تبدیل به یک اصل و حکم تاریخی نشدهاست. پرسش اول این است: تدوین چشمانداز و سپس حفاظت از بافتهای تاریخی به عهده کیست؟ پاسخ بسیار روشن است و از قبل همه آن را میدانیم: دولت! بهویژه وزارت میراث فرهنگی یا شهرداری.
حال، بهقول بچهها، و به رسم افسانهها، بیاییم چشمها را ببندیم و باز کنیم، ببینیم هیچ خبری از دولت و شهرداری نیست! اصلا کاری به خوب و بد دولت و شهرداری نداریم. صحبت سر این است که اگر ما باشیمو این همه بافتو خانه تاریخی، چه ازدست ما برمیآید برای حفظ و توسعه آنها. در جهان مدرن، کمکم، نهاد دولت رو به افول است و نهادهای مردمی باید جایگزین شوند. این روند در کشورهای مختلف در درجات مختلف در حال وقوع است.