شهر به باشگاه نیاز دارد، محله به کانون.
این کانونها نباید دولتی و خشک باشند؛ دولت فقط باید حامی نه مدیر باشد.
کارکرد آنها اجتماعی و محلهمحور است (مثل کتابخانه، پاتوق، اتاق شطرنج)، نه تجاری یا تربیتی رسمی.
در این فضاها، احترام، همدلی، و دموکراسی بهصورت عملی تمرین میشود.
این کانونها با رفتارشان مردم را تربیت میکنند، نه با سخنرانی.
در جوامع پیشرفته، چنین کانونهایی بسیار رواج دارند چون ارتباط انسانی جایگزین فضای مجازی نمیشود.
نتیجهٔ نهایی: این کانونها باعث آرامش، دوستی، کاهش تنش اجتماعی و تقویت مدنیت میشوند.
چندسال پیش، در میان علمای شهرساز و جامعهشناس این ادعا طرح میشد که از حدود سال ۲۰۳۰ میلادی به بعد دولتها دربهدر دنبال تکتک افراد جامعه خواهندبود که بیایندو زیر تابوت دولت و حکومت را بگیرند. این نحله معتقد است که از آن سالها به بعد، دموکراسی دیگر یک هدیه و موهبت از طرف حکومتها نخواهدبود. جوامع انسانی به سمتی خواهدرفت که هیچ راهی به جز مشارکت تام و تمام مردم در اداره مملکت نخواهدبود. اینان یک جمله معرف داشتند که از آن سالها به بعد هریک از آحاد جامعه یک تلویزیون سیار خواهدبود که دارد خبر و گزارش منتشر میکند. میگفتند به دورهای خواهیم رسید که هیچ حکومتی توان اداره کشور بدون نظر و مشارکت عملی و واقعی مردم را نخواهدداشت.