حق بر شهر!

حق بر شهر!

. مردم با شهری که در آن زندگی می‌کنند، بیگانه هستند. تعلق خاطری به آن ندارند. نتیجه؟ هر وقت که یک مشکلی اجتماعی یا معیشتی داشته‌باشند عقده‌شان را سر شهر خالی می‌کنند. نمونه این نوع اتفاقات را همه ماها مکرر شاهد بوده‌ایم. آیا شما اگر مشکلی با اعضای خانواده یااهالی محله داشته‌باشید، خانه‌تان‌را آتش می‌زنید؟ هرگز! چون به خانه‌تان تعلق خاطر دارید. در ساخته‌شدنش یا در خریدنش نقش اول را داشته‌اید. آن‌را پناه خودمی‌دانید. پس تخریبش نمی‌کنید. پس چرا در برابر شهر این رفتار را نداریم؟

حق‌مان را از شهر چگونه بگیریم؟

حق‌مان را از شهر چگونه بگیریم؟

وقتی در برابر سیستم شهر یک سیستم دیگر قرار بگیرد نه یک فرد یا گروه، معادله عوض می‌شود. چون یکی از ویژگی‌های یک سیستم آن است که می‌تواند با سیستمی دیگر تشکیل زوج دهد و اصطلاحا کوپل شود. این عالی‌ترین شکل تعامل با شهر است که با آن با سیستم برخورد یا معامله شود.

سهم ما از محله و شهر

سهم ما از محله و شهر

حق بر شهرِ تک‌تک شهروندان قطعا با حق عمومی شهروندان بر شهر فرق دارد. همان‌گونه که شهر را آدم‌ها می‌سازند ولی شهر هویت مستقل خود را دارد، حق تک‌تک مردم هم بر شهر، دیگر نه حق شخصی و منفرد بل حق عمومی است که هویتی مستقل از حق هریک از آحاد مردم دارد. باید این نکته ظریف را پذیرفت تا حقوق واقعی‌مان را بگیریم.