
مستند بلوط
مستند بلوط،یکی از مهمترین مستندهای مردم نگارانه ایران به یاد و پاسداشت خاطره دکتر نادر افشار نادری با حضور مهرداد عربستانی،فرهاد ورهرام و پیامی از محمد تهامی نژاد
مستند بلوط،یکی از مهمترین مستندهای مردم نگارانه ایران به یاد و پاسداشت خاطره دکتر نادر افشار نادری با حضور مهرداد عربستانی،فرهاد ورهرام و پیامی از محمد تهامی نژاد
«رسم پرداخت دستمزدها به صورت سالیانه از جانب کارفرمایان به خانهای طوایف و نه به شخص کارگران در سال ۱۳۰۰ منسوخ شد. حقوق نگهبانان بختیاری که در مناطق مجاور میدانهای نفتی برای حفاظت از اموال شرکت ایران- انگلیس در سال ۱۲۸۸ استخدام شدهبودند، مستقیما به سرنگهبان پرداخت میشد، و نه به خانها. پرداخت مستقیم حقوق از کارفرمایان به کارگران، نفوذ خانهای طولیف را تضعیف کرد. علاوه بر این، انگیزهای بود برای کارگران که به صورت منظم بر سر کار بازگردند و نه آنکه فقط در زمانهایی که کار دیگری از قبیل برداشت محصول یا پرورش دام ندارند. مشابه با شرکت نفت ایران- انگلیس در سالهای اولیهاش، پروژه راهآهن سراسری ایران نیز برای حفظ کارگران ایلی استخدامشده در تمام طول سال یا حتی برای مدتی خیلی کوتاهتر هم با مشکلاتی دست به گریبان بود. کارگران مرتبا کار را متوقف کرده و پس از یک یا دو هفته به سر کار باز میگشتند. خردهکارفرمایان برای جلوگیری از ترک کار کارگران و تضمین تداوم حضور نیروی کار، به پیروی از رسم شرکت نفت ایران- امگلیس، دستمزد کارگران را به صورت دوهفتهای پرداخت میکردند. این سیستم جا برای تقلب داشت. کارگران در روزهای خاص پرداخت حقوق برای دریافت حقوقشان به صورت نقدی مجبور بودند بلیتهایی را که در ازای کار روزانه دریافت کردهبودند، نشان بدهند. در هر حال، از آنجا که بسیاری از کارگران عشایر کار مربوط به محصولات کشاورزی و دامهای خودشان را داشتند، گاهی حاضرشدن در کارگاه ساختمانی در روزهای پرداخت دستمزد برایشان مشکل بود. از اینرو، بسیاری از کارگران بلیتهایشان را در بازار سیاه میفروختند تا از مزایای کارشان بهرهمند شوند. . . از این رو، با وجود «شرقیزدایی» از ایران و آوردن «غربیسازی» به ایران از طریق پروژه راهآهن سراسری ایران، تکنیکهایی برای کنترل امکانات جابجایی وارد پروژه راهآهن شد که نتوانست به آسانی کارگران عشایر را به کارگران یکجانشین تبدیل کند».
««انجمن مخدرات وطن» توسط شصت زن در تهران و در سال ۱۲۸۹ تاسیس شد. اعضای این انجمن از تحریم اجناس خارجی و منع استقراض خارجی حمایت میکردند و در امور عامالمنفعه و خیریه، مانند تاسیس مدارس دخترانه، کلاسهای سوادآموزی بزرگسالان و یتیمخانه مشارکت ورزیدند. برخی بر این باورند که هدف اصلی فعالیتهای این انجمن، بیش از آنکه به تاکید بر حقوق زنان مربوط باشد، استقلال ایران از تسلط بیگانگان بود. با این همه، این انجمن در تهران موسسهای ایجاد کرد که در آن یکصد دختر درس میخواندند. از اعضای مشهور این انجمن، آغابیگم دختر مجتهد آزاداندیش شیخ هادی نجمآبادی، همسر ملکالمتکلمین، آناهید داویدیان، همسر یفرمخان، درهالمعالی، ماهرخ گوهرشناس و دختر سردار افخم را میشناسیم. از اقدامات مهم انجمن مخدرات وطن مقاومت و اعتراض در برابر اولتیماتوم دوم روسیه به ایران بود. آنها علاقه وافر خود را نسبت به رد اولتیماتوم، بهطور کتبی به اطلاع مجلس شورای ملی رساندند. در ۸ ذیحجه ۱۳۲۹ قمری، انجمن مخدرات وطن تظاهرات بزرگی در اعتراض به اولنیماتوم دوم روسها با سخنرانی در جلو مجلس، خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی شدند. در این گردهمایی هزاران زن، با چادر سیاه بر سر و روبنده بر صورت حضور یافتند. انها بر روی چادر کفن سفید پوشیده و بر روی کفن جمله «یا مرگ یا استقلال» را نوشته بودند. زنان یکی بعد از دیگری بر روی منبر میرفتند و با سخنرانیهای پر حرارت و منطقی از مشروطیت دفاع میکردند و خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی میشدند. از زنان پرشور این جمع که اشعاری پرسوز و گداز در دفاع از مشروطه در برابر مجلس قرائت کرد، بانو زینت امین، دانشآموز مدرسه اناثیه شاهآباد بود. اداره این مدرسه به عهده زنی ارمنی به نام «ملکیان» بود. سخنان وی در نشریه جهان مسلمان نیز انتشار یافت و برای اینکه دختران مسلمان هم به آن مدرسه بروند، وی با چادر و نقاب در آنجا حضور مییافت. . .».
«(فتحعلیشاه:) ما چندبار به اعلیحضرت امپراطور (ناپلئون) مراسله نوشتهایم ولی جواب هیچکدام نرسیده، روسها در طرف شمال ما را مورد تعرض قرار دادهاند و قشون ایران هم که هنوز درست آداب مشق را نیاموختهاند در بدترین فصول باید به مبارزه اقدام کنند. اردویی را که ما در سلطانیه گرد آوردهبودیم و میخواستیم آنها را برای دفاع سرحدات پیش ولیعهد خودمان عباس میرزا بفرستیم، چون شما به ما اطمینان دادید که روسها بدون جلب موافقت اعالیحضرت ناپلئون ممکن نیست دست به کار جنگ بزنند، مرخص کردیم. مارشال گودویچ سر فرانسه و ایران هر دو را شیره مالید و درست در موقعی که ما به استظهار اطمینانات شما کمال اعتماد را داشتیم، در بدترین فصول سال جنگ را بدون انتظار رسیدن جوابهای شما و ما شروع کرده، عباس میرزا در این موقع جز سپاهیان آذربایجان قوای . . . . »
اما تفصیل حرکت مامورین دولت عثمانی و قواعدی که در این سرحد گذارده، این است که احدی را از مکانی که خود سنور قرار داده، نمیگذارند عبور کند تا تحقیقا معرفت به احوال او به هم نرسانند. به این طریق که قراولان آنجا عابران را اعم از غریب و بومی و رعیت و سپاهی نزد سلطان خود برده، مشارالیه میپرسد که از مردم کجایی و اسمت چیست و در اینجا کارت با کیست، مراجعت میکنی یا توقف ذهاب و ایابت چندروز طول خواهدکشید. علی هذا لقیاس هرکس را فراخور مرتبهاش از احوالش جویا، اگر بهقدر خردلی در جواب سئوال تشکیکی به هم رسانند، ممکن نیست که بگذارند عبور کند، آن هم روز روشن. از هنگام غروب آفتاب تا وقت طلوع شمس عبور از آنجا به جهت احدی ممکن نیست مگر روز، آن هم به قانونی که عرض شد.