از آزادی چه دیدم، چه شنیدم
بعد از انقلاب موقعی که فرزند دکتر مصدق، دکتر غلامحسین مصدق، همراه خود از انگلستان فیلمی به نام «سقوط یک امپراطور» آوردهبود، ار ماجرا آگاه شدم. وزارت خارجه انگلیس، بعد از گذشت مدت ۳۰ سال، اسرار سیاست خود را فاش میکند، چرا که اطلاعات سوخته دیگر به درد نمیخورد. این فیلم بر اساس کتابی تهیه شدهبود به همین نام که قسمتی از آن مربوط به ایران بود. در این فیلم میدیدیم که وزیر خارجه انگلیس به دیدن همتای خود در واشنگتن میرود و به وی اظهار میکند ایران در شرف کمونیستشدن است. آمریکاییها که تحمل کمونیسم را به خصوص در ایران، به علت مجاورتش با منابع نفت خلیج فارس از یک سو و شوروی سابق از سوی دیگر، ندارند، فورا عکسالعمل از خود نشان میدهند و این مجوز را صادر میکنند که انگلیسیها هر اقدامی که برای سرنگونکردن حکومت مصدق مقتضی میدانند، انجام دهند. در بازگشت به لندن، وزیر خارجه انگلیس دستورات لازم را به ماموران خود در انگلستان و ایران میدهد و از سفارت انگلیس در ایران میخواهد که هرچه بیشتر از ایرانیان صاحبنفوذ دعوت شود در مهمانیهای سفارت شرکت کنند. مصدق که از رفتآمد ایرانیان به سفارت انگلیس مطلع میشود، فورا نسبت به قطع رابطه سیاسی با انگلستان اقدام میکند. خواهر شاه که قبلا تبعید شدهبود، ناگهان اقامتی کوتاه و ۲۴ ساعته در تهران میکند. همین مدت کوتاه کافی بود تا پیام خود را به ملکه ثریا برساند. مصدق فورا او را از کشور اخراج کرد ولی دیگر برنامه تکمیل شدهبود . . . حتی سرلشگر زاهدی با تایید آمریکاییها از طرف انگلیسیها به سمت نخستوزیر انتخاب شدهبود و در عمل بعد از ۲۵ مرداد وقایع به صورت برنامهریزیشده به وقوع پیوست. در آن زمان از وجهه ملی دکتر مصدق چه در ایران و چه در خارج، تا حدودی کاسته شدهبود. . . . اگر ملت واقعا میخواست از مصدق حمایت کند، بعید به نظر میرسید این کودتا با موفقیت روبرو شود. در پایان فیلم، گوینده . . . گفت: «اگر مصدق یک قدم به طرف انگلیسیها برمیداشت و انگلیسیها از او حمایت میکردند، سهم عظیم یا «سهم شیر» نصیب آمریکاییها نمیشد که هم به نفع ایران بود هم به نفع انگلیس و مسلما کودتای ۲۷ مرداد هم به وقوع نمیپیوست