پرویز کیمیاوی، قطعا، یکی از بزرگترین فیلمسازان مدرن ایران است.ساختن فیلمی باموضوع زندگی و آثار او هم حتما کاری دشوار و پرخطر است. حسن صلحجو، خوشبختانه، توانسته از پس این کار بزرگ بربیاید و اثری خلق کرده به نام «تصویر در انتظار» که در صد و چهل و سومین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمد. خود عنوان فیلم، به ویژه برای آن بخش از جامعه هنری که با نگاتیو و چاپ سالهای ماضی آشنا هستند، گویا و رمزگشا است. انتظار ظهور فیلم و تبدیلش به چیزی که قبلا در تصور بوده و حالا تصویر است، گویای هدف و نیت کارگردان است برای بازشناسی چهرهو رفتارهنریو فرهنگی پرویز کیمیاوی که قطعا برای بسیاریاز مخاطبان رمزآلود است.
مستند یکصدو چهلودومین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان، اثری بود از محمد مقدم به نام «تا انتهای تیره بهار» با موضوع باستانشناسی و آشنایی با سیفالله کامبخشفرد که یکی از پرکارنامهترین چهره های این حوزه است. فیلم در سال ۱۳۸۳ ساخته شده. محمد مقدم، کارگردان، میگوید «سال ۱۳۸۲ ارد عطارپور تهیهکنندگی یک رشته مستند را داشت که برای من جذاب بود. موضوعهای انتخابی و روش کار تهیهکننده، یادآور سنتی بود که رنگوبوی فریدون رهنما را داشت. چنین سنتی در سالهای پساز انقلاب جذاب بود.» مقدم قرار بود در آن رشته مستندها به زندگی و فعالیت مهندس مهریار بپردازد. پژوهشهای لازم را کموبیش انجام دادهبود. ولی «ناگهان در یک بعد ازظهر، بهطرزی عجیب و غریب این چهره عزیز رخت از جهان بربست».
مستند «محمد بهمنبیگی» از کامران حیدری در صد و چهلویکمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش در آمد. مستندی با نکتههای فراوان از زندگی ما ایرانیان در سده گذشته خورشیدی. با محوریت ایل و عشیره. و البته آموزش عشایر. فیلم از نظر ساختار هم امتیازهایی داشت که قابل تامل و توجه بود. هرچند یکی از مخاطبان که از اهالی حرفه است، بابک، معتقد بود با شناختی که از کامران حیدری دارد، فیلم میتوانست منسجمتر و محکمتر باشد. او به این نکته هم اشاره دارد که قبل از حیدری، یکیچند فیلم دیگر با موضوع محمد بهمنبیگی ساخته شده، از جمله توسط محمد علی فارسی و آقای جمالی. بابک معتقد است «اگر حجم و دایره پژوهش این مستند وسیعتر و قویتر بود، حتما مستند ماندگارتری از آب در میآمد».
سال ۲۰۱۱ فاجعه بزرگ سونامی در شرق ژاپن، علاوه بر خسارتها و تلفات وحشتناکی که به بار آورد، جهان را با یک پرسش بنیادین هم روبرو کرد: تا کی و تا کجا میتوانیم در بهرهوری از طبیعت فقط جاهطلبی و زیادهخواهیخودمان را در نظر بگیریم. تا کی میتوانیم به قانون طبیعت و خشم و هیجان آن بیتوجه باشیم. طبیعت وقتی به خشم آید بلایی سر ما میآورد که آن سرش ناپیدا. در سونامی ژاپن، در عرض فقط یک ساعت، بیش از چهارصدکیلومتر از ساحل از بین رفت و خودروها، قطارها و حتی هواپیماهای پارکشده در آشیانهها مثل فیل خشمگین با جریان آب به در و دیوار و ساختمانهای شهر میکوبیدند و جانها بودند که از بین رفتند یا ناپدید شدند. ساختمانها فرو ریختند و مزارع ازبین رفتند.
محمود یارمحمدلو در ابتدای نشستِ پس از نمایش صدوسیونهمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان که اختصاص به مستند«آرمانشهریدر ریگزار» داشت، به نقل از مهندس محمد بهشتی، ویژگی مهم مستند را چنین خلاصه کرد که «مستند بیشتر با فکر سروکار دارد و فیلم داستانی با احساس. داستان و درام احساس را درگیر میکند، ولی مستند مخاطب را با فکر درگیر میکند». این حرفها پیشدرآمدی شد از فخرالدین سیدی درباره چگونگی کلیدخوردن ساخت این مستند بپرسیم. میگوید: «فعالیتهای دکتر کوثر را دنبال میکردم. قبلترها، در مطالعات محیط زیستی، خیلی علاقمند بودم پرتره او را بسازم. دقیقا در جریان بودم چه میکند. گروه دانش شبکه اول تلویزیون برنامهای را تعریف کرد تحت عنوان «فرزانگان ایران». طرح را به آنها دادم، پذیرفتهشد
در روزهای۳۰ آبان و ۱، ۲، ۷، ۸ و ۹ آذر برنامه ابتکاری «مستند ببینیم و لذت ببریم» با نمایش ۱۸ مستند در شش روز، در خانه اردیبهشت اودلاجان برگزار شد. در این شش روز، هرروز سه فیلم را تماشا کردیم و البته که لذت بردیم. همانگونه که پیشبینی و برنامهریزی شدهبود، این هیجده مستند از هیچ فیلتر یا ارزیابی رایج در چنین رویدادهایی نگذشتهبودند. درست است که این رویداد، به نوعی، «جشن» بود، ولی قرار بر این گذاشته شدهبود که فیلمهای داوطلب، بدون ارزیابی و گزینش به نمایش در بیایند. نکته جالب آنکه نه تا از هیجده مستند نمایش اولشان را تجربه کردند. در میان این هیجده مستند، حداقل شش یا هفت مستند بود که ظرفیت نمایش مجدد با هدف بحثوگفتگو درباره فرمو محتوا را داشتند. حتما، در میان مستندهای نمایش دادهشده، آثاری بودند که موضوعی کاملا نو و جدی داشتند و باید مجدد دیده شوند و دربارهشان بحث شود. اگر خلاصه کنیم، رویداد موفقی بود و باید بارها و بارها در سالهای دیگر تکرار شود.