یه داستان بامزه و پر از هیجانه دربارهی یه تیم بچهها که میخوان توی یه مسابقه بازی کنن. هر قسمت، ماجرا رو از نگاه یکی از بچهها نشون میده؛ اینکه چهجوری فکر میکنن، چه احساسی دارن و با چه چیزایی خوشحال یا ناراحت میشن!
با دیدن این انیمیشن یاد میگیریم که مهم نیست ببری یا ببازی، مهم اینه که با هم تیمیهات دوست باشی و از بازی لذت ببری!
یه داستان بامزه و پر از هیجانه دربارهی یه تیم بچهها که میخوان توی یه مسابقه بازی کنن. هر قسمت، ماجرا رو از نگاه یکی از بچهها نشون میده؛ اینکه چهجوری فکر میکنن، چه احساسی دارن و با چه چیزایی خوشحال یا ناراحت میشن!
با دیدن این انیمیشن یاد میگیریم که مهم نیست ببری یا ببازی، مهم اینه که با هم تیمیهات دوست باشی و از بازی لذت ببری!
یه داستان بامزه و پر از هیجانه دربارهی یه تیم بچهها که میخوان توی یه مسابقه بازی کنن. هر قسمت، ماجرا رو از نگاه یکی از بچهها نشون میده؛ اینکه چهجوری فکر میکنن، چه احساسی دارن و با چه چیزایی خوشحال یا ناراحت میشن!
با دیدن این انیمیشن یاد میگیریم که مهم نیست ببری یا ببازی، مهم اینه که با هم تیمیهات دوست باشی و از بازی لذت ببری!
یه داستان بامزه و پر از هیجانه دربارهی یه تیم بچهها که میخوان توی یه مسابقه بازی کنن. هر قسمت، ماجرا رو از نگاه یکی از بچهها نشون میده؛ اینکه چهجوری فکر میکنن، چه احساسی دارن و با چه چیزایی خوشحال یا ناراحت میشن!
با دیدن این انیمیشن یاد میگیریم که مهم نیست ببری یا ببازی، مهم اینه که با هم تیمیهات دوست باشی و از بازی لذت ببری!
زندگی بر روی زمین، در زیر آفتاب درخشان و کنار رود و جنگل و کوه، لذتی دارد که نگو ونپرس. زندگی بر روی زمین در کنار این همه آدم با رنگ و شکل متفاوت لذتی دارد که نگو و نپرس.
داستان فیلم «لوکا» این لذت را تعریف میکند. داستان پسرکی ماجراجو که پسری معمولی نیست و در حقیقت یک موجود دریایی است که در عمق آبهای دریا زندگی میکند. با خانوادهاش. دنیایی پر از راز و زیبایی. اما او همیشه دوست دارد از آب بیرون بیاید و به سطح آب و دنیای زندگی پر جنبوجوش مردم ساحلی را تجربه کند. دنیایی که پر است از دوچرخهسواریهای هیجانانگیز، بستنیهای خوشمزه و بوی دریای شور که در هوا پیچیده است.
در سینما، زیباترین درونمایه، عشق است. روایت عشق، البته، به این سادگی نیست. برخی اوقات روایت عشق تبدیل به قصههای کاریکاتوری میشود. روایت عشق، قطعا، از جنس سهلوممتنع است. در ظاهر ساده است ولی وقتی واردش میشوی، متوجه میشوی «که عشق آسان نمود اول/ ولی افتاد مشکلها».
فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» از بسیار معدود فیلمهای ایرانی است که قصه عشق شبنم و نسیم را بدون لکنت، خیلی ساده و راحت بیان میکند. عشقی در یک خانه. نسیم شیرازی است، نسیم آبادانی؛ و حالا هردو در تهران هستند. در یک خانه. در این فیلم، عنصر «خانه» تبدیل به یک جایگاه امن و سرپناه مطمئن میشود، همچون جسمی جاندار که کاملا عامدانه، با حالوهوای آدمهای آن رنگوروی سرخوردگی و سرزندگی به خود میگیرد. وقتی در خانه عشق جاری است، خانه هم شاداب و سرحال است و وقتی اوضاع برمیگردد، شادابی لازم را ندارد، اما در مجموع، امید و نور است که غالب میشود و گلدان و گل و گیاه را در پس زمینه میبینیم که به خانه روح زندگی میبخشد.
بسیاری معتقد هستند «خداحافظ دختر شیرازی» بهترین فیلم افشین هاشمی در مقام کارگردان است. در جشنوارهها هم اقبال خوبی از آن شده. ببینیمش!