سلام

ما ایرانی‌ها، تا همین چند دهه پیش، در محله‌ها زندگی می‌کردیم. شناسنامه‌های بسیاری از ماها نشان از یک محله یا کوچه شهری داشت و اهالی خود را با محله معرفی می‌کردند. گاه، حتی، محله تبدیل به ساختاری یگانه و تقریبا مستقل می‌شد. مثلا در ادبیات جنبش مشروطیت در تبریز اهالی محله‌ها گرایش‌های متفاوت  و گاه متضادداشتند و بخشی از جنگ‌های مشروطیت، بین محله‌ها بود. در آن دوره، محله‌‌هایی چون امیرخیز، خیابان، ششگلان و اهراب نقش مهمی در تولید ادبیات تاریخی مشروطیت داشتند. آن‌چنانی که بسیاری از نام‌های خانوادگی با نام محله‌ها شکل گرفتند. خانواده‌های اهرابی، ششگلانی، خیابانی و امیرخیزی، و بسیاری دیگر، یادآور آن یگانگی محله‌ای و ادبیات اجتماعی است. در دیگر شهرها نیز ساختار محله‌ها بسیار قوی بود از محله‌بندی اصفهان و کاشان تا محله‌های کرمانشاه و همدان، از محله‌بندی مشهد و رشت تا چهارمحله تاریخی بوشهر، همه و همه، حاکی از زندگی محله‌ای در ایران تا همین چند دهه پیش است. بعدها، به دلایل متفاوت و مختلف، محله‌ها از هم پاشیدند و قطعات شهری در ادبیات و زندگی واقعی شهری ما ایرانیان جا باز کرد. ادبیات و روش زندگی برگرفته از جهان پرتلاطم و پیش رونده خارج. چندین‌ دهه با این تقسیمات شهری زندگی‌کردیم و معایب و محاسن‌ش را سنجیدیم. در نهایت، جهان و به تبع آن ما نیز، به این نتیجه رسیدیم که زندگی در محله، علی‌رغم ناهم‌خوانی‌ هایی با زندگی جهان‌مدرن، مزیت‌هایی داشت‌که هنوزهم بر معایبش می‌چربد. محله هنوز اعتبار دارد و می‌تواند احیا شود.

اینک، دو سه دهه است که در جهان خارج و در مهد ادبیات مدرن شهرسازی، صحبت از «توسعه محله‌ای» می‌شود و تکاپوی گسترده و پرتلاشی برای تعریف مجدد محله و شکل‌دهی دوباره شهرها بر اساس محله‌ها در جریان است. جهان به دنبال یافتن گوهر گمشده زندگی محله‌ای است. بزرگان شهرسازی و تصمیم‌گیران اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که زندگی در محله امن‌تر و مدنی‌تر است. زندگی محله‌ای بسیاری از وجوه «بیگانگی از اجتماع» را از میان برمی‌دارد و حلقه مدنی بین اهالی محله سبب می‌شود ناهنجاری‌های زیادی که امروز در جهان غرب وجود دارد، کاهش یابد. انسانی که در محله زندگی می‌کند و مناسبات فردی و اجتماعی متنوع و مثبتی با دیگران دارد هرگز دست به خشونت اجتماعی و فردی خطرناک نمی‌زند. جهان غرب، امروز، در برابر این پرسش قرار دارد که چه انگیزه‌ای‌و چه پس‌زمینه‌ای سبب‌می‌شود یک انسان با خودرو سنگین خود به قلب اجتماع مردم در بولوار مرکزی شهر بزند و ده‌ها نفر را به قتل برساند، یا جوانی برومند و متمتع، بر بالای فروشگاه بزرگ برود و مردم را به گلوله ببندد. این‌ها نشانه‌های بیگانگی از اجتماع است. به محله‌ها برگردیم و دوستی کنیم و جهان را امن سازیم!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۳۸

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx