آب و آبیاری در ایران, گزارش مستند آب و آبیاری در ایران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجانآب و آبیاری در ایران, گزارش مستند آب و آبیاری در ایران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

پنجاه‌وسومین شب فیلم/ 16 آذر ۱۴۰۱ خورشیدی

سومین اثر ازچهاراثر انتخاب‌شده برای بزرگداشت یاد وخاطره محمدرضا مقدسیان، بخش اول ازمستندهای او تحت نام عمومی «آب و آبیاری در ایران» بود که مشخصا به بخش تقریبا فنی و درون‌مایه دانایی‌محور حفر قنات می‌پردازد با عنوان «کاریز مبارزه‌ با بیابان» که بین سال‌های 1361 تا 1363 ساخته‌شده.

همین نکته مربوط به سال ساخت را هم نباید سرسری رد کرد.

 این مستند هنوز هم تازه و بسیار مهم است. به قنات و حواشی آن نگاه توریستی و تبلیغاتی ندارد.

بسیار فنی و عمیق است و نکات ظریف زیادی دارد، هرچند که کل فیلم حدود 55 دقیقه است.

وقتی این فیلم ساخته‌شد، تا مدت‌ها از ارسال آن به جشنواره‌ها جلوگیری می‌شد، با این استدلال که چهره فقر در ایران را نشان می‌دهد و تصویری از دهاتی‌ها است.

 

 

ولی وقتی بالاخره به «جشنواره اتحادیه بین‌المللی فیلم‌سازان تلویزیونی آسیا و اقیانوسیه» رفت و جایزه را «به احترام مردمی که تنها با بیل و کلنگ ساده توانسته‌اند تمدنی درخشان بسازند و قدر و منزلت آب‌را می‌دانند» اعطا کردند، کارگزاران داخلی پی به ارزش‌هایش بردند و چندبار نمایش دادند و از جمله وارد جشنواره فجر شد.

 به گفته حمید جعفری، برای مقدسیان بسیار مهم بود که کاریز را به‌صورت یک منظومه تصویر کند. منظومه‌ای که زندگی در آن و اطرافش هست و امکان پی‌ریزی یک مدنیت پایدار را دارد.

هرچند در میان همکاران او بودند کسانی که علاقمند بودند قنات را یک روش و شیوه مهندسی استحصال آب در کشورِ مواجه با کمبود آب بدانند. از جمله این افراد زنده‌یاد سهراب فرسیو بود که با سمت پژوهشگر در کنار مقدسیان قرار داشت.

 با این‌حال، در میانه کار با اضافه‌شدن مرتضی هنری، برادرزاده دکتر عبدالکریم حکمت یغمایی، پشتوانه فکری مورد نظر مقدسیان تقویت شد و پژوهش دامنه‌داری برای تعمیق مدنیت نهفته در کاریز انجام شد.

 دکتر حکمت بعدها کتابی منتشر کرد تحت عنوان «بر ساحل کویر نمک» که یکی از معتبرترین آثار در خصوص کاریز و تفکر ایرانی برای حفاظت از آب و منابع آب است.

بازآفرینی واقعیت ناب!

این مستند، در حقیقت، بازسازی کل روند حفر قنات است. تصویربرداری از جریان واقعی نیست. چرا که چنین کاری نیازمند چندین سال تصویربرداری از مراحل مختلف حفر قنات‌است.

اما حاصل کار هنرمند چنان دقیق و باورپذیر است که نخستین واکنش مخاطب به آن پرسش‌هایی است که انگار مستندساز در لحظه حفر واقعی قنات حضور داشته‌و روند را ثبت کرده‌است. این‌ها از ارزش‌های والای این اثر است.

بگذریم از توانمندی و ریزبینی فرهاد صبا به عنوان فیلم‌بردار که کار را بسیار خوب درآورده. از خود مقدسیان نقل می‌شود که در قدردانی از فرهاد صبا گفته «او بود که مرا فیلم‌ساز کرد».

واقعیت آن است که تصویربرداری این مستند، با گذشت چهل سال از آن، هنوز هم شاهکار است.

آب و آبیاری در ایران, گزارش مستند آب و آبیاری در ایران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

 آن هم با ابزار و ادواتِ آن سال‌ها که اصلا قابل قیاس ‌با امکانات امروز نیست.

 فیلم با تصویر مردی سوار بر است شروع می‌شودکه مستقیم به‌سمت بیننده می‌آید. با موج‌های ناشی از هرم گرمای بیابان که تصویر را بسیار سیال و مواج نشان می‌دهد. انگار از اعماق تاریخ می‌آید.

 ضمن این‌که صلابتی به سوار و اسب می‌دهد، ما را به لایه‌های‌تاریخ می‌برد. منتظریم چهره سوار وضوح پدا کند تا ببینیمش و بشناسیمش.

 این سکانس چند ثانیه ادامه می‌یابد و بیننده را منتظر نگه می‌دارد، و وقتی چهره سوار را می‌بینیم یکی از دانسته‌های مهم ما درباره کسانی‌که می‌توانند چنین کار سترگی انجام دهند، شکل می‌گیرد.

 او استاد علی اردکانی آب‌یاب و استاد حفر قنات است. قد بلند و تنی ستبر ولی ‌تکیده دارد.

اندامی لازمه کسی که در بیابان باید از این سو به آن سو رود و خود در چاه «میله» رود.

 طبعا آدمی با شکم گنده و تنی لَخت چنین توانی ندارد (نقشی که در بعضی به‌اصطلاح مستندهای مربوط به قنات به هنرپیشه‌های چهره ولی چاق وچله سپرده‌می‌شود) با دیدن همین چهره اولین تلنگر به ما زده می‌شود.

کار قنات کار هرکس نیست. مردانی قوی، مصمم و دانا لازم دارد. اما دانایی‌های استاد کدام است؟

آب را کجا باید یافت؟!

پس از آشنایی با استاد علی مقنی‌باشی اردکانی، یک پرسش اساسی در ذهن شکل می‌گیرد: اولین چاه را در کجا باید زد؟ مادر چاه را. از کجا می‌شود دریافت که سفره آب درکجاست؟

در آن ‌زمان تکنیک‌هایی چون سامانه ‌ژئوفیزیک نبود که نشان دهد کجا را باید چاه زد که به آب رسید. ولی دانایی تاریخی و سینه‌به‌سینه استاد علی مقنی‌باشی می‌گوید که در کف بیابان و بستر رودخانه‌ها، در رنگ رخ و رخسار خار شتر (خار مغیلان) و سنگ بدنه تپه و صدای آشنا ولی نهفته زمین می‌شود.

 

فهمید چاه را کجا باید زد تا میله اول شکل بگیرد. این سنت و دانش را «آب‌یابی» و استاد آن را آب یاب می‌گویند. وقتی نقطه اول و سپس مسیر میله‌ها تعریف شد، مقنی و مقنی‌ها لباس سفید برتن می‌کنند و وارد کار و چاه می‌شوند.

چرا سفید؟ چون ازنظر فنی تنها رنگی است که تمام رنگ‌ها را بازتاب می‌دهد و هم استععاره‌ای است از کفن سفید و آمادگی مقنی به فدای جانش در جریان حفر قنات. چرا که هر لحلظه ممکن است چاه فروریزد  مقنی را در خود دفن کند، پس بهتر که با لباس شایسته و تمیز به استقبال مرگ برود.

میراث ناب معنوی

یکی‌از مخاطبان مستند عقیده دارد باید این مستندها ابزاری باشند برای مستندسازی میراث معنوی کشور. واقعیت آن است که دانش حفر قنات دانش بسیار مهمی است که ابزارهای بسیار ساده و معمولی دارد و در عین حال بسیار دقیق است.

فاصله بین دو میله حدوود صد متر است. در دو سر این فاصله دو چاه هم‌زمان کنده می‌شود و پس‌از رسیدن به عمق دقیق و تعریف‌شده، دو مقنی به سمت نقطه وسط این صد متر در اعماق زمین باید تونلی بکنند و به هم دیگر برسند.

 چگونه این مسیر را درست می‌روند تا در یک نقطه دقیق به هم برسند؟ مقایسه کنیم این دانایی و تکنیک را با عملیات پل‌سازی شهری امروز آن هم در سطح نمایان و عریان زمین که دوسر قطعات به هم چسبنده پل درست به هم نمی‌رسند.

 ولی از چند صد سال پیش، در زیر زمین دو مقنی به سمت هم تونل می‌زدند و به هم می‌رسیدند. این‌است آن دانایی تاریخی‌که این کشوررا ساخته. در‌این مستند می‌بینیم که چگونه با سایه دو نخِ موازیِ آویزان از سر چاه به دیوار ته چاه، مقنی می‌تواند مسیر حفر تونل را پیدا کند و کار را ادامه دهد.

. این مستند سرشار از چنین نکته‌ها و ظرایف است و وظیفه خود را در آگاه‌سازی مخاطب در خصوص موضوع فیلم به‌خوبی انجام می‌دهد. مستندساز اصلا در پی شور و شعار یست. قصد دارد یک منظومه مدنی حول محور قنات را در چند قسمت با اطلاعات دقیق به بیننده منتقل کند. از دید مقدسیان، کاریز نشانی است از تمدن ایرانی.

او این تمدن‌را در برج عاج نمی‌نشاند. در تصاویر اول فیلم وقتی استاد علی از اسب پیاده می‌شود و با اسب پیاده می‌آید به سمت دوربین، متوجه می‌شویم مچ و پایینِ پای اسب سفید است و استادعلی هم چاروق سفید به پا دارد.

 تصویر به‌گونه‌ای است که انگار به ما می‌گوید این هردو از یک جنس هستند و یک راه رامی‌روند. انسان‌و اسب انگاری هردو ازجنس طبیعت هستند و هر دو باهم در دل طبیعتی بزرگ‌تر دنبال رد پای آب هستند. صمیمی و پالوده. ولی مصمم.

 ایرانیانِ جمع‌گرا

یکی از مخاطبان با اشاره به نکات مهم مطرح در این مستند، به یک موضوع مهم‌تر اشاره دارد. این‌که «برخلاف برخی عقاید نخ‌نماشده، ایرانیان همیشه جمع‌گرا بوده‌اند و هستند.

اگر کسانی نشانه فردگرایی ایرانیان را در این می‌دانند که جوانان مملکت در بازی‌های تیمی مثل فوتبال مقام نمی‌آورند ولی در بازی‌های فردی مثل کشتی قهرمان جهان می‌شوند، ما نیز مستندات محکم‌تر تاریخی مثل آب‌انبار وقنات را داریم‌که نشان می‌دهدمردم ایران به زندگی جمعی عادت تاریخی دارند.

در آداب حفر قنات می‌دانیم که هزینه‌های حفر به دوش تمام کسانی است که چاه‌ها در زمین آنها  و تونل قنات هم در زیر زمین و ملک آن‌ها قرار دارد.

 تصور کنیم‌که قنات قصبه در خراسان که تونل آن، به روایتی، 72 کیلومتر طول دارد، از چندین و چند ملک و حتی روستا عبور کرده و هزینه آن را این مالکان داده‌اند ولی سرچشمه و مظهر آن در جایی قرار داردکه مطلقا امکان استفاده از آن برای مالکان زمین‌های بالادست قنات وجود ندارد. 

این افراد این همه هزینه برای حفر قنات می‌کنند ولی بهره‌ای از آب آن ندارند. آیا این نشانه زندگی و خرد جمعی نیست؟ آیا هیچ نشانه و داستانی از نزاع بر سر برداشت از آب قنات در جایی ثبت شده؟ آیا مستندی هست که نشان دهد مردم آبادی پایین دست مظهر قنات نتوانسته‌باشند در مورد برداشت آب باهم توافق کنند. این‌ها نشانه روحیه جمع‌گرای ایران است. به همین دلیل است که در ادبیات معماری و شهرسازی قنات، آب‌انبار و تکیه‌هارا باعنوان «معماری کالکتیو» معرفی می‌کنندو نشانه خصلت جمع‌گرایی می‌دانند»

باز هم مدنیت و دانایی!

یکی از مخاطبان، به نکته دیگری در تایید دانایی ایرانی‌ها اشاره دارد و می‌گوید «در جنوب کشور، در منطقه هندیجان و ماهشهر، بومی‌های محل از وضع شش‌ماه اول سال می‌توانند وضعیت آب‌وهوایی شش ماه دوم را پیش‌بینی کنند و امورات خود را بر مبنای آن پیش‌بینی بچینند. در مورد قنات و کاریز هم در میان ایرانیان جمله‌ای درباره میراب‌ها هست با این مضمون که «میراب شهر امیری است علیهده، که چه بسا برتر از امیر کشور باشد».

این‌ها و بسیاری از شواهد دیگر تاریخی و سرزمینی، گویای این واقعیت سترگ است که ایرانیان توانسته‌اند در سرزمینی که چندان هم آب ندارد، تمدنی برپا دارندکه آوازه جهانی پیدا کرده.

آب و آبیاری در ایران, گزارش مستند آب و آبیاری در ایران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

شاید ثبت قنات ایرانی در فهرست میراث جهانی کشاورزی نشان از این ارزش و تمدن ایرانی باشد. پس می‌ارزد که مستندها و پژوهش‌های زیادی در خصوص کاریز و قنات تالیف و خلق شود.

آب و آبیاری در ایران

مجموعه آب و آبیاری در ایران، مستندهایی هستند که با محوریت کاریز و قنات، وجوه مختلف این مهندسی و مدنیت توامان را به تصویر می‌کشد. مقدسیان برای ساخت این مجموعه پژوهش‌های بسیار داشته و پژوهش‌های دیگری را هم مطالعه کرده.

 اصولا او به تحقیق و پژوهش اهمیت بسیار می‌دهد. در مورد یکی‌از پروژه‌های بی‌فرجام خود می‌گوید: «شگفتی‌های کویر»، پروژه‌ای ملی بود که باید در ۵۲ قسمت ساخته می‌‍‌شد. هدف تصویرکردن چگونگی سازگاری انسان، حیوان و گیاه در مناطق خشک بود.

 ما بیش از نود نفر از اساتید برجسته و کویرشناس‌را زیر یک سقف جمع کرده‌بودیم، ازجمله شادروان دکترمهرداد بهار، زنده‌یاد دکترزریاب خوئی، مرحوم دکتر جوانشیر، دکتر منصور فلامکی، دکتر محمودی، دکتر عسگری خانقاه، محمدرضا درویشی، دکتر بلوچ و . .

ما حدود سه‌سال ده‌ها سفر به مناطق کویری و بیابانی کردیم، حتی به بیابان‌های ساحلی رفتیم. صدها کتاب و مقاله خواندیم. فیش‌برداری کردیم. عکس‌ها و فیلم‌اتودهای زیاد گرفتیم. ناگهان هنگام بر آورد هزینه برای فیلم‌برداری، سیاست‌های تلویزیون تغییر کرد و کار معلق ماند و هیچ . . .

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx