سلام

در علم انسان‌شناسی، دوموضوع «کار»و«تولید نسل» از اصولی‌ترین علت‌های وجودی انسان به شمار می‌روند. جهان هستی، در غیاب این دو وظیفه انسانی از بین می‌رود. اگر تولید مثل و نسل انجام نشود، انسان از کره زمین منقرض می‌شود و اگر انسان کار نکند، امکان حیات نخواهدبود و باز نتیجه‌اش انقراض انسان است. البته حیوان هم این دو وظیفه را دارد. باید کار کند و مثلا لانه بسازد، آذوقه جمع کند، و زادوولد کند. اما تفاوتی سترگ بین این دو وظیفه در انسان و حیوان وجود دارد. حیوان کار را برای خودش و نوع خودش انجام می‌دهد. لانه را برای خودش می‌سازد و آذوقه را برای خودش شکار یا جمع می‌کند. ولی کار انسان برای دیگران است. انسان کفش را برای خودش تولید نمی‌کند، نان را برای مردم می‌پزد و درس را به بچه‌های مردم می‌آموزد. به همین دلیل ساده، کار در جهان انسانی، فقط تولید نیست، یک «رابطه»است. آدمی با کار خود با دیگران در ارتباط قرار می‌گیرد و برای جلب این رابطه، مستقیم و غیرمستقیم وارد دنیای زیبایی‌شناسی و سلایق او می‌شود. پس کار در جامعه انسانی، تبدیل به نوعی تبادل فرهنگی می‌شود. به همین خاطر است که باید کارکردن را، در هر سنی، تشویق کرد. از جمله در سن نوجوانی‌و جوانی و حتی کودکی. کارکردن کودک، صرفا برای دریافت دستمزد و کمک‌حال معاش خانواده نیست. هرچند اگر چنین باشد، بهتر؛ چون کار وجه واقعی به خود می‌گیرد. ولی حتی کار بدون مزد هم باید بین کودکان و جوانان تشویق شود. آنان باید وارد گود زندگی واقعی شوند و تمرین کنند و یادبگیرند چگونه در معادلات زندگی واقعی باید حرکت کنند.

با این‌حال، کارکردن کودکان و جوانان، مزیت مهم دیگری نیز دارد. کودک با این کار کم‌کم به توانایی‌های خود پی می‎‌برد و می‌تواند جایی برای خلاقیت‌های خود پیدا کند. یکی از مشکلات جوامع امروزی، به خصوص در کشورهای با حکومت متمرکز، این است که جوانان اعتماد به نفس کافی برای جنگیدن در برابر مشکلات را ندارند و به همین خاطر سن ورود جوانان به عرصه اجتماع دیرتر از حد مطلوب است و مدیریت جامعه، متاسفانه، عموما در دست پیران است. درست است که پیران را دوست می‌داریم و تجربه آنان را گرامی می‌داریم، ولی جامعه نیاز به شادابی و تحرک بیشتر دارد. جوانان باید شجاعت ورود به عرصه‌ها را از همان دوران تحصیل به دست آورند تا در اولین فرصت جای خود را در دل پیچ‌ومهره‌های مدیریت کشور پیدا کنند. اعتمادبه نفس کودکان و جوانان حتی سبب می‌شود لذت زندگی مشترک این چنین با تاخیر اتفاق نیفتد. جوان امروزی هنوز هم از تشکیل زندگی مشترک می‌ترسد. چون تمام سال‌های دبستان و دانشگاه را بدون تمرین زندگی سپری کرده. می‌ترسد عاشق شود! می‌ترسد دلش را به امواج خروشان عشق و دوستی بسپارد. و این خوب نیست!

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۱۰

1
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx