سلام

بی‌گفتگو، همه قبول داریم که در روزگار سختی قرار داریم. تمام دنیا در حال جدل و جدال است. خلاصه این‌که، روزگار غریبی است. از یک سو ویروس عالمگیر، از سوی دیگر وخامت اوضاع اقتصادی و معیشتی، همه و همه، به ما می‌گوید که روزگار سختی داریم. اثر و تاثیر این ویروس بدترکیب، در زندگی مردم، فقط بیکاری و سختی معیشت و مرگ نیست، بدترین اثری که دارد، دلمردگی عمومی و دلسردی مردم از زندگی و کار است. وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم ولی جرات نداریم برایش سوگواری کنیم، دنیا چه ارزشی دارد؟ وقتی ماه‌ها به دیدار عزیزان‌مان نمی‌رویم، چه روزگاری است این؟ وقتی همدیگر را می‌بینیم و نمی‌توانیم آغوش گشاییم و روی هم را ببوسیم، چه فایده؟ وقتی هرروز خبر بیماری یا فوت عزیزی را می‌شنویم که قربانی این بیماری منحوس شده، مگر دل و دماغ برای آدم می‌ماند؟ سر آخر اینکه، روزگار غریبی است، غریب!

ولی، با همه این‌ها، باید زندگی‌کرد. دوباره: «باید زندگی کرد!». یعنی نباید مغلوب اوضاع شد و تسلیم شد. باید جنگید و زندگی کرد. باید با تمام این دلمردگی‌ها و افسردگی‌ها جنگید. چرا؟ چون چاره نیست!

بله، چاره نیست! با تسلیم‌شدن، هیچ چیزی به نفع ما تغییر نمی‌کند. بهتر نمی‌شود که بدتر هم می‌شود. پس برای بهترشدن وضع و لذت از زندگی، باید دوباره امید بست به خوشی‌ها و نیکی‌های جهان و جهانیان. امروز، تنها چاره درد همه ما عشق است. عشق به خودمان، عشق به محبوب و عزیزمان، عشق به زندگی، عشق به در و همسایه. الان تنها نسخه‌ای که شفای دردهای همه ما است، «دوست‌داشتن» است. بیاییم همه را دوست بداریم.

کشورمان را دوست بداریم، شهرمان را، محله‌مان را دوست بداریم. بیایید همسایه و همکارمان را دوست بداریم. بیایید همه عالم را دوست بداریم. بیایید دنبال کوچک‌ترین نقطه روشن در هر وضعیت تاریک بگردیم و تمام تاریکی را با آن نقطه روشن تاخت بزنیم. بیایید فقط زیبایی و نیکویی آدم‌هارا ببینیم. چشم‌مان را بر همه بدی‌ها‌ و زشتی‌ها ببندیم. این منطق زندگی است. وقتی چشم و عینک ما فقط سیاهی‌ها و زشتی‌ها را می‌بیند، اولین مغبون و خسارت‌دیده همین چشم ما است. چرا این چشم و ذهن نازنین را برای دیدن زشتی استفاده کنیم؟ این چشم و این ذهن سزاوار دیدن زیبایی و سپیدی است نه زشتی و سیاهی. تمام عالم و آدم این گزاره را قبول دارد که تمرکز کردن بر بدی و زشتی اطرافیان، سبب افسردگی و ناراحتی خود شخص می‌شود. اولین کسی‌که ذهنش را درگیر یافتن عیب‌وایرادی از دوست و آشنا می‌کند، ضرر می‌کند، خود همان آدم است. بیایید به زندگی پیله نکنیم، غر نزنیم، نق نزنیم. فایده ندارد که هیچ، توان و استعداد ما را هم کور می‌کند. انسان مدرن دنبال ساختن است نه ویران‌کردن. دنبال شادی است نه غمبارگی. بیایید از زندگی لذت ببریم.

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۹۹

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx