سلام
ممکن است، خدای نکرده، ما هم جزو کسانی باشیم که در انتقاد و نقزدن ید طولایی داریم ولی هرگز حاضر نیستیم پاپیش بگذاریم و باری را از زمین بلند کنیم. این وضع بخصوص در مورد امور مربوط به مشارکتهای اجتماعی مشهودتر است. انگار قرار است تمام کارها را دیگران انجام دهند و ما هم ایراد بگیریم و باعث و بانی را نفرین کنیم. بسیار روشن و صریح باید گفت این نوع رفتار اصلا رفتار متمدنانه نیست. نه تنها متمدنانه نیست حتی اصولی هم نیست. ما وقتی میتوانیم زبان به انتقاد باز کنیم که خودمان هم دستی بر آتش داشتهباشیم. اینکه چرا ما در فعالیتهای عمومی و اجتماعی محله مشارکت نمیکنیم حتما دلایل و پسزمینههای متعدد و متفاوت تاریخی و فرهنگی دارد. اینها را همه میدانیم و قبول میکنیم. ولی تا بهکی باید چوب گذشته را خورد؟ تا به کی باید گفت «فایده ندارد» یا «ولش کن، نمیشود». همیشه عادت داریم تاریخ گذشته را مرور کنیم و شاهد بیاوریم که فلان موقع، فلان کار را میخواستیم انجام بدهیم که «نگذاشتند، نشد». همیشه از این بهانههای واقعی یا واهی وجود دارد. اما، در کنار این انفعال ما، زندگی جریان دارد و امورات محله میچرخد و ما هم نق میزنیم. بس است دیگر. بس است.
باید کمر همت ببندیم و پا پیش بگذاریم در سامانیابی و امنیت کوچه و محلهمان فعال باشیم. بس است که بگوییم «کاری از ما ساخته نیست». میدانیدو میدانیم، به هر دلیلی، متاسفانه، نا امنی و ناگواریهایی در محله وجود دارد.
افراد آسیبدیده اجتماعی برای چند لحظه بیغمی واهی و خانمانسوز دست به سرقتهایی خرد و حقیر میزنند. به اصطلاح، آفتابهدزدی میکنند. چه باید کرد؟ آیا کافی است که غر بزنیم و بنالیم از وضعیت؟ به کجا میرسیم با این کار؟ به کجا رسیدهایم تا به حال؟ آیا با این همه نقزدن و سیاهخوانی ذرهای از نکبت این افراد کاستهشده؟ هرگز. پس باید راهی جست.
وقت آن است معنمدین محل همراه با فرهیختگان و دانشآموختگان محل دور هم بنشینند و فارغ از سیاهخوانیهای رایج، راهی برای مهار این وضع پیدا کنند. در برخی شهرهای کوچک و متوسط کشور چنین اقدامهایی شده و نتیجه هم داشته. هیچ مشکلی نیست که با مشارکت عمومی حل نشود. سادهترین و ممکنترین راه برای کاهش این نوع آسیبها، آباد و نظیفکردن محله است. همه اهالی میتوانند شهادت دهند که با آبادشدن و احیای فقط دو خانه در همین محله، چقدر از شدت آسیبها کاستهشده و شعاع عمل افراد آسیبیافته به دورتر رفته. اهالی محله میتوانند تایید کنند با احیای دو خانه در محله و بازشدن دو دکان کوچک در راسته، چقدر امنیت محله بهتر شده. کار به همین سادگی است. اگر معتمدین و فرهیختگان محله دور هم جمع شوند و راههایی برای پاکیزه نگهداشتن محله بیندیشند و بر آن نظارت کنند، نخستین نتیجه، آرامش بیشتر محله خواهدبود.
نوشتهی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۶۸