سلام

در تمام شهرهای دنیا، به‌ ویژه در شهرهای تاریخی، مرکز شهر اهمیت زیادی دارد. عموما، مرکز شهر خاستگاه و نطفه اولیه شهر بوده و حافظه تاریخی شهر و مردم را شکل می‌دهد. از سوی دیگر، مرکز شهر، از نظر دسترسی‌ها، بهترین موقعیت را دارد و هر چهار گوشه شهر به یک‌سان به آن وصل می‌شود. معمولا، بازار اصلی شهر در همین نکته جغرافیایی است و بخش مهمی از ادارات و سازمان‌های دولتی و عمومی خدماتی هم در این‌جا متمرکز است.

در طول تاریخ، مرکز شهر محل اجتماعات و دورهمی‌های شهری بوده و اتفاقات مهم تاریخی در آن‌جا افتاده‌است. با این همه مزیت، متاسفانه، مراکز شهری بسیاری از شهرهای عالم، از جمله ایران، آن ارج و قرب لازم را که باید، ندارند. تهران، سمنان، تبریز و بسیاری از شهرهای تاریخی ایران چنین وضعی دارند. مرکز تاریخی شهر تهران که روزگاری محل سکونت و تردد بزرگان شهر بود، امروز، عموما، در تصرف انبارها و کارگاه‌های خرد است. طبق آمار موجود، حدود ۷۰ درصد پلاک‌های اودلاجان (اما‌زاده، اودلاجان میانی و اودلاجان غربی) در اشغال صنوف تولیدی است که به عنوان کارگاه یا انبار استفاده می‌شود. رسمی یا غیر رسمی.

طبیعتا، تولید و تجارت امر مذمومی نیست. مایه معاش و گذران زندگی است. ایراد به خالی‌شدن سکونت است نه صرف تولید و تجارت. در ادبیات شهرسازی، باور بر این است که فرهنگ در بافت مسکونی تولید و هویت می‌یابد نه در بافت اداری و تجاری. دلیل این باور آن است که در بافت مسکونی، حس تعلق مکان وجود دارد. فرد در آن زندگی می‌کند. امنیت خواب و خوراک او در خانه و در بافت مسکونی اتفاق می‌افتد و به همین خاطر فرد به محل زندگی خود تعلق خاطر بیشتری دارد تا به محل کار خود. بر این اساس است که گفته می‌شود بافت مسکونی است که تولید فرهنگ می‌کند.

حال، به هر دلیل، بخش مهمی از ساکنان اصلی این محله‌ها از آن کوچ کرده و عموما به بخش‌های ساخته شهر رفته‌اند. چه باید کرد؟ برای این‌که این محله‌ها جمعیت‌پذیری داشته‌باشند و سکونت در آن‌ها اتفاق افتد، چه باید کرد؟ آیا خانواده‌های اصیلی که مرکز شهر را ترک کرده‌اند، دوباره به آن‌جا برمی‌گردند؟ آیا صاحبان شغل و حرفه که در این محدوده کار می‌کنند، حاضر می‌شوند خانه خود را نیز در همین‌جا اختیار کنند و خانواده خود را هم منتقل کنند؟

برای این‌که بتوانیم به این پرسش‌ها پاسخ درست و منطقی بدهیم، باید ابتدا بدانیم چرا این محله‌ها خالی از سکونت شده یا می‌شوند. بدون درک علت کوچ مردم از این محله‌ها درمانی نمی‌توان برشمرد.

نوشته‌ی بهروز مرباغی
برگرفته از سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۵

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx