سلام

روزهای خوش و شاداب نوروز تمام می‌شود. هر سال. ممکن است توشه‌ای از آن برداریم، و ممکن است به زودی فراموشش کنیم و به دغدغه‌ها و تلواسه‌های روزمره مشغول شویم. نوروز، در هزار توی خود، آموزه مهم و بزرگی برای همه ما دارد: مدنیت تاریخی ایران و ایرانیان. بخواهیم یا نخواهیم، رسوبات تاریخی این مدنیت در وجود تک‌تک ما ایرانیان وجود دارد.

همین مدنیت است که اصالت و قدرت ما را در جهان به رخ می‌کشد. همین مدنیت تاریخی است که امروز ما آمادگی جذب عالی‌ترین ظرایف فنی و علمی جهان را داریم. اگر امروز در گوشه و کنار جهان ایرانیان زیادی داریم که در عالی‌ترین مناصب علمی و فنی قرار دارند، ثمره همان رسوبات مدنی تاریخی است.

مردم ایران، در سده‌ها و هزاره‌ها، تمدن را تمرین کرده. با تمام افت‌وخیزهای کوتاه و بلند، خود را از گردنه‌های تاریخ عبور داده و تجربه زیسته مهمی دارد که امروز به کارش می‌آید. آثار مهم تاریخی در سیراف، شوش، شوشتر و ده‌ها نقطه دیگر کشور، نشان از عمق دانش فنی‌و علمی ایرانیان در طول تاریخ دارد. و هرکجا علم و دانش باشد، شکفتگی اجتماعی و خرد عمومی بیشتر است و جهالت کم‌تر.

ایران و ایرانیان این تجربه را دارند. ما در عصر ساسانیان آیین‌نامه بهره‌برداری از آب را داشتیم. حتی سازمانی شبیه به وزارت‌خانه‌های امروز برای مدیریت آب داشتیم. در عصر هخامنشی روال و آیین مشخصی در حوزه کار و کارگری داشتیم و نظام‌نامه استخدام‌و حقوق در مشاغل دولتی و دیوانی داشتیم. امروز این مضامین را از روی گِل‌نوشته‌های باستانی می‌شود خواند و ارائه کرد.

 این مدنیت تاریخی است که امروز ایرانیان را مستعد پذیرش عالی‌ترین رموز علمی و فنی جهانی می‌کند. در سایه این مدنیت تاریخی است که امروز در ایران کامپیوتر و هوش مصنوعی به سهولت جا می‌افتد و در زمانی کوتاه تبدیل به بخشی عادی در زندگی مردم می‌شود.

به عبارتی دیگر، ما سال‌ها و قرن‌ها تمرین زندگی اجتماعی و مدیریت ملی داشته‌ایم و ثمرات آن اندوخته تاریخی است که امروز می‌توانیم به سرعت در چرخه دانش و مدیریت جهانی جا بیفتیم. نباید دلسرد از برخی بروزات نامتمدنانه شویم و اصالت و اقتدار مدنی خود را فراموش کنیم.

در زندگی یک مردم و یک ملت، حتما، دوره‌های افت و افول هم هست ولی این دوره‌ها، که برای زندگان آن دوره، سخت و پلشت به شمار می‌رود، در زندگی تاریخی و مدنی کشور، در حد «لحظه» و «آنی» از مدنیت آن مردم است و گذرا.

مهم آن است که جامعه مدنی و انسانی یک سرزمین در مدار پیشرفت باشد. اگر چنین باشد نباید نگران افت و افول مقطعی بود. به قول معروف، «بالاتر از این زمانه، زمان جاری‌ست». تاریخ‌مان را معتبر بدانیم و در زیر پرچم آن، گردن افراشته و سربلند به پیش برانیم. ایران و ایرانی شایسته بالاترین درجه احترام جهانی است. به آن درجه خواهیم رسید. حتما.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۱۶

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx