سلام

در خیلی‌از شهرهای ما، این شعار بر در و دیوار هست که «شهر خانه ماست!». این‌که در شهرهای آن ور آب، مثلا در اروپا هم این شعار را در شهر می‌بینیم یا نه، بر ما معلوم نیست. هرچند بود و نبودِ این شعار بر دیوارهای شهرهای آن‌ها، خیلی هم تاثیری در گفتار امروز ما ندارد. ما دنبال آنیم که بدانیم آیا می‌شود شهر را خانه خود بدانیم؟ اگر بدانیم چه اتفاقی می‌افتد که اگر ندانیم نمی‌افتد. شاید، اصولا، نخست این سوال را بپرسیم که شهر مال کیست؟ حتی تندتر از آن: مالک شهر کیست؟! اصلا شهر مالک دارد؟ می‌تواند داشته‌باشد؟ در این گفتار علاقمندیم یک تلنگر ذهنی به خودمان بزنیم‌و از شعارهای دور و اطراف‌مان راحت نگذریم. از خودمان بپرسیم چرا و چه کسانی این شعار را بر دیوارها می‌نویسند. ممکن است خیلی سریع و ساده گفته‌شود «شهرداری نوشته!». درست هم هست. ولی چرا نوشته؟ آیا واقعا شهرداری باور دارد که شهر مال ماست؟ ما کی هستیم؟ اگر شهر مال ماست ما چه وظایفی در قبال آن داریم؟ مثلا وقتی ما یک خانه یا یک آپارتمان داریم، موظفیم آن را سالم نگه‌داریم، هر وقت لازم شد تعمیرات انجام دهیم. داخلش را تزیین کنیم، پول آب‌و برق و گاز را بپردازیم. و الی‌آخر. آیا اگر شهر هم مال ما باشد، مثل خانه ما باشد، وظیفه ما در قبال آن چیست؟ این‌جا است که منظور نظر نویسنده آن شعار بر دیوار شهر مشخص می‌شود. از ما می‌خواهد عوارض شهرداری را به‌موقع بپردازیم، سهم فاظلاب شهری‌مان بپردازیم، سهم‌مان از نظافت شهر را بپردازیم و الی‌آخر.

 پس این که «شهر خانه ماست»، یک تعارف مودبانه‌است برای گرفتن هزینه‌های شهر از ما. معلوم است که شهر مال ما نیست. اما چگونه می‌شود تصور کردکه اهالی یک شهر آن‌را خانه خود بدانند؟ خیلی ساده است. کافی است من و شما در اداره شهر سهم و نقش موثر داشته‌باشیم. همان‌طور که وقتی قرار است خانه‌مان را تعمیر کنیم دست به کار می‌شویم متخصص می‌آوریم،کمکش می‌کنیم‌و خانه را آباد می‌کنیم. شهر هم باید چنین بده‌بستانی با شهروندانش داشته‌باشد. حتما، خیلی سریع می‌شود گفت مگر می‌شود برای انجام امور شهر به تک‌تک مردم مراجعه کرد؟ و پاسخ بسیار روشن است: نه! اما مگر مشارکت در امور شهر به‌صورت انفرادی و تک‌تک باید باشد. گذشت آن روزها که شهر یک والی یا حاکم داشت و چند داروغه و تعدادی جارچی. الان شهر و کشور به‌صورت سیستمی اداره می‌شود یا باید بشود نه به‌صورت فردی. مهم و اصل آن است که مردم یک شهر در این سیستم دیده شوند و نقش بازی کنند. پس سوال به این شکل درمی‌آید که سیستم مدیریت شهری چگونه می‌تواند مردم شهر را ببیند و نقش مناسب هرکدام را بشناسد و همکاری کند؟ تمام مساله و پیچیدگی اداره یک جامعه همین یک نکته است که جماعت بدانند و حس کنند نقش و سهمی ملموس در اداره آن دارند. همین!

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۴۳

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx