سلام

در این وانفسا روزگار، که بسیاری‌ها در مسابقه شتابانِ گله و شکایت از زمین و زمان برهم سبقت می‌جویند، در روزگاری که خیلی‌ها نقد که نه هجو نظم و انتظام را هنر والا می‌شمارند و در روزگاری که شمردن کاستی‌ها و زشتی‌ها سبب تفاخر برخی می‌شود، هنوز هم می‌شود سنگر از ترانه ساخت و از عشق، از همدلی و رفاقت گفت و صداقت  و صمیمیت. چرا؟ چون زندگی زیباست. امروز و فردا ندارد همیشه زیباست. زیبا بوده و خواهدبود. زندگی اگر زیبا نبود، هرگز پیشرفت و ترقی هم نبود. ممکن است در لحظه‌ای از تاریخ یا در برهه‌ای از زندگی، سختی‌ها و تلخی‌هایی باشد، ولی این امر زیبایی زندگی را زیر سوال نمی‌برد. با هر مقیاس و معیاری، زندگی امروز بسیار زیباتر از زندگی گذشتگان است. حسرت گذشته را نباید خورد. گذشته، هرچه داشته، ازنیک ‌و بد روزگار، به پای امروز نمی‌رسید و این حکم تاریخ است که فردا باید بهتر از امروز باشد.

با این‌حال، گذشته‌ها نکات و مسائلی داشتند که امروز هم می‌تواند ملکه ذهن و خیال ما باشد. نیکی و نیکوکاری را که از گذشتگان به ارث برده‌ایم باید پاس بداریم و هر روز بر وسعتش بیفزاییم. اگر در دوسه نسل پیش، نیکی را در کمک به همسایه در کشاندن دلو از چاه یا زدن تلمبه برای کشیدن آب می‌دیدیم، امروز باید در نظافت کوچه و محله و هدرندادن آب ببینیم. در گذشته اگر صداقت را در ترازوی بقال محله می‌دیدیم، امروز آن را در رفتار درست کارمند شهرداری یا بانک باید ببینیم. اصول نیکی و نیکوکاری تغییر نکرده و نمی‌کند، ولی شکل و دامنه آن تغییر می‌کند. همان‌گونه که اصل زیبایی و زیبادوستی از ازل بوده و تا ابد نیز خواهدبود، اما آن‌چه که در گذشته‌ها زیبا می‌نمود، لزوما امروز هم زیبا نیست.

سلیقه و فرهنگ زیبایی‌شناسی جامعه و مردم تغییر کرده و اعتلا یافته. ولی زیبایی همیشه هست و خواهدبود. از زیبایی‌های زندگی در گذشته، زندگی محله‌ای است. مردم محل نسبت به هم تعصب و عرق داشتند. همانطور که دسته‌ها و مراسم خاص محله را داشتند، حمیت و اخوت محله‌ای هم داشتند و به همین خاطر هرگز در هیچ محله‌ای دزدی از طرف ساکنان آن محله اتفاق نمی‌افتاد. هم بدین خاطر که اهالی همدیگر را می‌شناختند هم از این جهت که نسبت به هم تعلق خاطر و تعصب داشتند. حتی دزد و سرگردنه‌گیر هم به هم‌محله‌ای خودجفا نمی‌کرد. امروز نیز چنین‌است. نبایدبه هم‌محله‌ای، همشهری و هم‌وطن جفاکنیم. حتی در مقیاسی فراتر، به هیچ‌کس نباید جفا کنیم. این همان آموزه قدیم ما است. با این آموزه‌ها زندگی زیباست. همیشه زیباست. هنوز هم، مثل همیشه، می‌شود عاشق شد و از ستاره مایوس نشد. هنوز هم می‌شود همسایه را دوست داشت و کودک محله را کمک کرد تا شکوفا شود و عاشق شود. می‌شود.

محله، بهترین بستر برای دوستی و نیکی است. محله، یعنی دوستی!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۳۳

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx