امجدیه و هزاران خاطره خاموش

«امجدیه، اواسط خرداد ۱۳۴۶٫ خودت را این‌جا پیدا می‌کنی. در امجدیه. ورزشگاهی که جزییات تولدش مخفی مانده. پنهان، مهجور. نیازمند موشکافی. برپاشده در محل باغ هفتاد و دوهزار متری امجدالسلطان، معاون وزارت عدلیه رضاشاه. می‌گویند علی کنی اولین رئیس فدراسیون فوتبال سال ۱۳۰۳ در جلسه‌ای که در گراندهتل برگزار شده‌بود، به سیدمحمد تدین رئیس مجلس شورای ملی با طعنه گفت: «بچه‌های ایرانی زمین فوتبال ندارند ولی انگلیسی‌های مقیم ایران از همه امکانات برخوردارند». می‌گویند تدین رفت و لایحه خرید زمینی برای فوتبال را در مجلس جا انداخت. زمینی که دوسال بعد بالای دروازه دولت خریده‌شد. با بودجه ده هزارتومانی از قرار متری یک ریال و یک عباسی. با همکاری میرزا علی‌اصغرخان حکمت (شیرازی)، کفیل وزیر معارف و تحت نظارت تامس گیبسن آمریکایی مشاور ورزش و پیشاهنگی. . . . سکوهای امجدیه بر مبنای جایگاه ویژه وسط ضلع غربی ورزشگاه، که به بزرگان و معمولا خانواده سلطنتی تعلق دارد، تعریف شده‌اند. این‌جا کسی نمی‌گوید جایگاه شرقی، شاهینی‌ها یا جایگاه جنوب غربی، تاجی‌ها. این‌جا می‌گویند روبروی جایگاه و بغل راست جایگاه. این‌جا بسیاری از شعارها تایعی از مکان‌های جغرافیایی امجدیه است. مثلِ «روبرو آماده‌باش» که بغل‌چپی‌های پرسپولیسی و روبروی جایگاه‌ها خطاب به یکدیگر می‌گویند. یا شعارِ «تو که اون گوشه نشستی خفه شو!» از سوی پرسپولیسی‌ها رو به تاجی‌ها. این اصطلاحات در امجدیه دیرپا هستند. این اصطلاحات دیرپا خواهند ماند و در استادیوم صدهزارنفری که چندسال بعد افتتاح خواهدشد به زبان می‌آیند. آن‌جا هم ترکیبات روبروی جایگاه و زیر جایگاه به کار خواهندرفت. تکرار خواهندشد. با تقسیم سکوها آشنا می‌شوی. با محل نشستن طرفداران. روبروی جایگاه و بغل چپ جایگاه مالِ شاهینی‌ها است. بغل راستِ جایگاه و ادامه‌اش با یک فاصله کوتاه تا جنوب، مال تاجی‌ها. این‌جا دیواری نیست. . .»

«روایت تهران- روبرو آماده باش- حمیدرضا صدر»؛ مجموعه مقاله؛ نشر هنرمعماری ایران؛ چاپ اول؛ ۱۳۹۲؛ ص ۱۸۱؛

روایت تهران, روایت تهران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx