سلام

دوستی نعمت بزرگی است که برخلاف نظر برخی‌ها، خیلی ساده و راحت به دست می‌آید. یک نگاه مهربان، یک رابطه انسانی، یک کار خیر یا حتی یک کمک آموزشِ ساده یک بچه‌محل، پلی می‌شود برای دوستی و محبت.

درست است که کدورت و دشمنی هم ممکن است خیلی ساده اتفاق بیفتد، ولی تفاوت دوستی و دشمنی در آن است که انسان‌ها، بنا به ذات دیرین خود، دشمنی را فراموش می‌کنند ولی دوستی را نه. دوستی اصلا فراموش‌شدنی نیست. دست خود آدم نیست‌که دوستی را حفظ کند یا نه. دوستی ته‌نشین می‌شود، در جانِ آدم رسوب می‌کند. و اثرات عمیق خود را برجای می‌گذارد.

بنابراین، وقتی چنین ساده و آسان می‌توان دوستیِ کسی را به‌دست آورد، چرا نبایدازآن استقبال کنیم؟ وقتی می‌دانیم دوستی در اعماق وجود آدمی نفوذ می‌کند و اثرات بسیار روشن و مشخصی بر شادابی و زیبایی زندگی دارد، چرا استقبال نکنیم؟ وقتی با دوستی می‌شود نقار و کدورت بین اهالی محله را از میان برد و با آرامش زندگی کرد، چرا از آن استقبال نکنیم؟ جالب آن‌که، دوستی در محله با ساده‌ترین کارها حاصل می‌شود.

هزاران مثال داریم. شما وقتی دم در خانه خود را آب و جارو می‌کنید، به همسایه و رهگذر دو پیام ساده می‌دهید، یکی اینکه شما به پاکیزگی اهمیت می‌دهید که نشانه شخصیت خوب شماست، دوم این‌که به همسایه و رهگذر احترام می‌گذارید.

او را شایسته محبت می‌دانید. حتما، همسایه شما با همین کارساده شما علاقمند می‌شود از شما تشکر کند. یا لااقل سلامتان کند یا لبخندی برای‌تان بزند. همین جرقه کوچک نقطه شروع دوستی است. وقتی شما که کاسب محل هستید، از حریم دکان و مغازه‌تان عبور نمی‌کنید و کوچه و معبر را اشغال نمی‌کنید، نشان احترام شما به همسایه و رهگذر است. مهر شما بر دل او می‌نشیند.

وقتی در کوچه با وانت‌بار خود میوه می‌فروشیدو با صدای خودو خودروتان مردم‌را آزار نمی‌دهید نشانه احترام شما به کوچه و محله است. همین موضوع، سبب احترام مردم به شما می‌شود. وقتی شما برای خرید شیر و نان صبح با لباس آراسته از خانه بیرون می‌آیید، احترام شما به مردم و محله است. پس مردم هم شما را دوست خواهندداشت و سلامتان خواهندداد.

چنین اقدام‌هایی‌که به ظاهر بسیار کوچک می‌آیند، حلقه‌های دوستی و مودت بین اهالی یک محله هستند. لازم نیست شما حتما خیرات پخش کنید، خیریه درست کنید و مدرسه بسازید تا دوستی برقرار شود. آن نوع اقدام‌ها، که بسیار هم خوب هستند، از عهده همه‌کس برنمی‌آید.

ولی مهربان‌بودن و مودب‌بودن که کار پرخرجی نیست! ادب هر فرد، پیش و بیش‌از همه برای خود آن فرد خیر و برکت دارد. بین مردم مثل معروفی است: وقتی کسی دشنام می‌دهد، پیش از این که طرف مقابل را آزار دهد، دهان خود را کثیف کرده‌است. به همین سادگی است! چرا دشنام دهیم؟ دوستی کنیم و لذت ببریم.

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۰۴

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx