سلام

محله تاریخی ما، با هزاران افت و خیز در طول حیات خود، امروز خسته است. اگر نگوییم دلسرد است، حداقل می‌توان گفت دلگرم هم نیست. امیدوار نیست. چشم‌انداز روشن و ملموس ندارد.چرا چنین است و چه شده که بدین نقطه رسیده، قصه‌ای بلند دارد. بسیاری از ماها هم این قصه را می‌دانیم. امروز بحث بر سر سیاهی‌های نشسته بر جان و جسم محله نیست. صحبت سر آن است که چگونه می‌شود زنگار سخت نشسته بر چهره محله را زدود. هرچند اندازه یک لایه نازک. می‌توان باور داشت که این کار شدنی است. کمی باید حوصله داشت و دلی پر امید. برای این کار باید از نور و روشنی و زیبایی شروع کرد. باید به کمک زیبایی و البته شادابی، وارد تاریک‌خانه قلب‌های ناامید شد. هیچ راه دیگری ندارد. باید کاری کرد که اهالی محل چهره شاد زندگی را ببینند. لازم نیست برای این‌کار سراغ فلسفه و وعظ و برنامه فرهنگی پر طمطراق رفت. راه‌های ساده‌تری هم هست. اگر بشود کاری کرد که اهالی محله، حتی اگر شده فقط بچه‌ها و جوان‌ها دو شب در هفته تکه‌هایی شاداب از فیلم‌های خاطره‌انگیز سینمای ایران را ببیند، بخندد و ذوق کنند و بروند سر کار و زندگی‌شان، کمی به مقصود نزدیک شده‌ایم. شاید نشود از اهالی خواست که هر هفته یک یا دو بار پای یک فیلم بلند بنشینند و لذت ببرند.

 

. چرا که مردم محله، عموما، گرفتار نان و کار و فردا هستند. ولی اگر حداکثر نیم‌ساعت بیایند در یک سالن کوچک و خودمانی، تکه‌ای از یک فیلم شاد و شاداب، شاید هم کمدی یا طنز اجتماعی ببینند، برنامه قابل تحقق است. به نظر نمی‌آید پیداکردن منبع چنین مواد سینمایی بسیار سخت باشد. اگر متولیان دولتی یا غیردولتی اهمیت این کار را بدانند، حتما منابع لازم پیدا می‌شود. ابزار کار بسیار ساده است. سالنی با ظرفیت حداکثر ۴۰ تا ۵۰ نفر. پرده‌ای با ابعاد متوسط، یک پروژکتور و تعدادی سی.دسی از تکه‌فیلم‌های سینمایی. البته با کیفیت خوب نه کپی‌شده از وبسایت یا صفحات مجازی. با صدا و تصویر زلال و صاف. باید اهالی محله متوجه شوند که مورد احترام هستند و به همین خاطر باید نسخه تمیز فیلم‌ها نمایش داده‌شوند. در این مورد، ظاهرا، مشکل بر سر مکان است. و البته کسانی که زحمت ساماندهی این کار را به عهده بگیرند. شاید، نتوان فی‌البداهه، پیشنهاد مشخصی ارائه کرد ولی به چند مکان حی‌وحاضر می‌شود اشاره داشت. مثلا سالن همایش مدرسه‌های محله. مثلا دفتر شورایاری محله یا سرای محله. حتی شاید بتوان در یکی از خانه‌های تاریخی محله این نمایش‌ها را راه انداخت. اصل اساسی آن است که لزوم چنین اقدامی تعریف و تایید شود. اگر این باور به‌وجود آید، حتما ابزار لازم نیز تدارک می‌شود. از پیش می‌توان گفت و امیدوار بود که حاصل کار فوق‌العاده خواهدبود و نتیجه‌ آن در کوتاه‌ترین زمان در شادابی چهره افراد دیده خواهدشد.

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۷۲

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx