سلام

امروز این گزاره را که خانه‌های قدیم ما تابستان و زمستانه داشتند، خیلی نمی‌توان باور کرد. به نظر نمی‌آید با خرد و منطقی که در جامعه ایران سراغ داریم، از قدیم الایام تا به حال، نصفی از خانه در تابستان بلااستفاده باشد و نصفی دیگر در زمستان. حتی اگر چنین می‌بود، احتمالا برای معدود عمارت‌های شاهی و سلطانی می‌شود چنین احتمالی داد وگرنه امکان ندارد مردم خانه‌ای با دو برابر ظرفیت بسازند نصف سال از یک بخش و نصف سال از بخش دیگر استفاده کنند. بگذریم که همین نقل مکان از این بخش به بخش دیگر، خود داستانی دارد. مگر آن‌که تصور و قبول کنیم که هردو بخش عمارت مفروش و آماده استفاده هستند و فقط اهالی جابجا می‌شوند، که اگر چنین هم باشد باز هم ولخرجی است و اسراف. که در قاموس ایرانیان نیست و ما خود و اجدادمان را به این اسراف و بدخرجی نمی‌شناسیم.
اما چرا امروز این‌قدر ولخرج شده‌ایم و فضاهایی را می‌سازیم که در سال چند روز بیشتر استفاده نمی‌شوند یا در روز چندساعت بیشتر مورد استفاده نیستند. چرا چنین می‌کنیم؟نمی‌توان صرفه‌جویی کرد؟
در این‌جا صحبت از اماکن دینی نیست که درِ برخی از آن‌ها سالی چند روز بیشتر باز نمی‌شود. صحبت از مدرسه و فرهنگسرا و سرای محله است. چرا ساختمان بزرگ و خوبی را در محله دست می‌گیریم و روزانه چندساعت آن‌هم چند روز در هفته، درهایش را به روی مردم باز می‌کنیم و چراغش را روشن می‌کنیم و بعدش هیچ!

چرا نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد که در این ساختمان هم نیازهای سرای محله رفع شود، هم مراسم عمومی و مذهبی برگزار شود، هم مراسم عزا و عروسی. چرا نمی‌شود؟ چه اصراری داریم فضای عمومی را شخصی کنیم و از استفاده دیگران از آن فضا جلوگیری کنیم.
این ثروت پنهان فقط در محله و مدرسه نیست. مگر تمام ادارات و سازمان‌ها سالن همایش ندارند؟ سالن‌هایی مجهز به سامانه صوتی و تصویری با فضاهای خدماتی مکمل، مثل آبدارخانه و غیره.
چرا این همه سالن در شهر پراکنده‌اند و فقط چند روز یا چندساعت استفاده می‌شوند و بعد تعطیل و سوت و کور. چرا؟ این‌همه فغان از کمبود سالن نمایش داریم. مرتب و مستمر از کمبود سالن سینما برای پاسخ‌گفتن به نیاز سینماگران به سالن‌های نمایش می‌شنویم. نمی‌شود سالن‌ها و تالارهای ادارات و سازمان‌ها را به این امر خیر فرهنگی اختصاص دهیم؟ بگذریم که ما حتی سالن سینما در برخی مدرسه‌ها و سازمان‌ها داریم. مثلا سالن سیصدنفره دارالفنون عزیز نمی‌تواند مکانی برای نمایش مرتب فیلم‌های هنری گروه «هنر و تجربه» باشد؟ فضای زیبا و فاخر دارالفنون چرا خالی افتاده؟
یادمان نرود این مثل معروف را که «نم از صاحب‌خانه خجالت می‌کشد». یعنی عمارتی که خالی باشد نم‌ می‌کشد و موریانه می‌زند و می‌ریزد. این فضاها را از تنهایی نجات دهیم. به نفع همه است!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۴۴

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx