سلام

آیا «با یک گل، بهار نمی‌شود؟» چرا؛ می‌شود! حتی با یک گل هم بهار می‌شود. به چند دلیل؛ از جمله به این خاطر که شکفتنِ گل، خود نشانه‌ای از بهار است. این بحث را کمی جدی‌تر باید پی بگیریم. در یک رمان ادبی، قهرمان داستان برای یک کار بازرگانی به کشوری دیگر می‌رود، پس از چند روز کار و اقامت در آن کشور، تصمیم می‌گیرد برگردد وطن، خانه و کاشانه را جمع کند و برود در آن‌کشور ساکن شود. اطرافیانش توصیه می‌کنند «چه عجله‌ای است، چندبار دیگر هم برو و کاملا آن‌جا را بشناس، بعد تصمیم بگیر». پاسخ این بازرگان خیلی جالب است: گل یا خوشبوو زیباست یا نیست لازم نیست ده بار بو کنی تا بفهمی خوشبو است. همان یک سفر کافی بود تا من عاشق این کشور شوم». درست است که این مثال کمی عامیانه به نظر می‌آید، ولی حقیقتی را در خود دارد. امروز در محله و شهر، همه دنبال آنند که تمام مخروبه‌ها به یک باره آباد و احیا شوند. حوصله ندارند شاهد احیای تک‌تک خانه‌ها باشند. مدام می‌گویند «با یک گل بهار نمی‌شود». ولی تجربه ثابت کرده اگر شما کار را درست انجام دهید، با یک گل هم بهار می‌رسد. به همین خاطر است که احیا و مرمت خانه‌های محله امر بسیار حساس و پیچیده‌ای است. نباید سرسری گرفته‌شود. نباید امر احیا را با بزک و تعمیرات اشتباه گرفت. مرمت و احیای خانه‌های محله‌های تاریخی چنان باید باشد که گروه‌های مرجع اجتماعی، از استادان دانشگاه تا تکنوکرات‌ها رغبت زندگی و کار در محله را پیدا کنند. باید احساس کنند دوباره دارند ظرف واقعی زندگی اصیل را پیدا می‌کنند.

یقین بدانیم با مرمت و احیای درست یک عمارت در محله، تمنای آبادی و احیا سر باز می‌کند. فقط باید امر مرمت را امری اجتماعی و فرهنگی هم بدانیم نه صرفا امری حفاظتی و کالبدی. اهالی محل باید با عمارت در حال مرمت احساس دوستی و نزدیکی کنند و آبادی آن را موجب فخر محله بدانند. در عین حال، احیا و مرمت یک عمارت نباید تبدیل به به زگیل و خال بر چهره محله شود، هرچند خال زیبا. باید عمارت‌احیاشده تبدیل به اندام جدایی‌ناپذیر محله شود. یک معمار بزرگ می‌گوید، «سنگی را به جوی آب روان می‌اندازیم. آب گل‌آلود و کدر می‌شود. ولی پس از چند لحظه که آب صاف شد، سنگ و بستر را چنان می‌بینی که انگار صدها سال است که سنگ در همین‌جا بوده. سنگ و بستر یکی شده‌اند». البته یک جمله هم اضافه می‌کند: «به‌شرطی که هم سنگ درست انتخاب شود و مکانی که آن را می‌اندازیم!». اگر احیا و مرمت حتی یک عمارت در محله درست انجام شود و تبدیل به نقطه عزیمتی برای اهالی شود، حتم باید دانست که «با یک گل هم بهار می‌شود». خانه‌های دیگر هم شوق احیا پیدا می‌کنند. محله، کم‌کم، ساخته می‌شود. خانه به خانه؛ آجر به آجر و خشت به خشت. بهار نیز چنین است! سبزه به سبزه!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۹

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx