سلام

عبارت معقول و مقبولی است که «فقط آنی می‌ماند که می‌سازیم» از آدمی ساخته‌هایش به یادگار می‌ماند نه ویران‌کردن‌هایش. در کلامی دیگر، چیزی درو می‌کنیم که کاشته‌ایم. اما این کاشتن برای خود ما تنها، نیست. خانه و عمارتی که در یک محله و شهر می‌سازیم برای استفاده ما هست ولی خود کالبد و بنا برای شهر می‌ماند. ساخته ما برای شهر. ولی آیا همه آن‌چه که می‌‎سازیم می‌ماند؟ چقدر؟ یک نسل؟ دو نسل؟ یک سده یا یک هزاره؟ این‌جا است که پرسش مهمی پیش می‌آید: کدام ساخته و اثر می‌ماند؟ و کدام نمی‌ماند؟
ما، در جای‌جای وطن، آثاری داریم که از دوره سلجوقی و ایلخانی مانده‌اند، صحیح و سالم. فعلا کاری به شاهکارهای خاص هم نداریم که هزارها سال است هستند مثل تخت جمشید. این‌ها که مانده‌اند و امروز مایه افتخار و لذت ما هستند، حتما، ویژگی و دلیلی دارند، وگرنه همه می‌دانیم در دوره سلجوقی و ایلخانی ده‌ها هزار خانه و عمارت بوده که هیچ‌کدامشان نمانده‌اند. چرا؟
پس اگر بخواهیم جمله اول این نوشته را تکمیل و اصلاح کنیم، باید بگوییم: «همه آن‌چه که می‌سازیم، لزوما، ماندگار نیستند؛ آنی می‌ماندکه ویژگی‌و ارزش‌های یگانه‌ای داشته‌باشد. آن چیزی می‌ماند که ارزشی به ارزش‌های گذشته اضافه کرده‌باشد. به عبارتی ساده، آن چیزی به یادگار می‌ماند که «حرفی برای گفتن داشته‌باشد». این ذات پیشرفت و توسعه است. ما اگر خود را ایرانیانی می‌دانیم که آثار و میراث باشکوه و تاریخ پرافتخاری در جهان داریم، باید و باید برتر و بهتر از گذشتگان باشیم وگرنه این عظمت و افتخار افول می‌کند و چراغش خاموش می‌شود.

معمار امروز ایرانی، باید، زیباتر و بهتر از معمار قدیم بسازد؛ اگر چنین نباشد، نمی‌تواند خود را وارث آن شکوه و عظمت گذشته بداند. درست مثل رابطه نسل‌ها باهم. نسل امروز باید هشیارتر و باسوادتر از نسل گذشته باشد وگرنه تاریخ و جامعه به قهقرا می‌رود. نباید شیفته و فریفته حسرت گذشته باشیم. اگر به ابن‌سینا افتخار می‌کنیم باید بالاتر از ابن‌سینا باشیم. در غیر این ‌صورت هم به او ظلم کرده‌ایم هم به خودمان. اگر خود را وارث شیخ بهایی می‌دانیم و «مادی»های اصفهان را یادگار خلاقیت و نبوغ او می‌دانیم، باید دقیق‌تر از او بتوانیم شبکه آب شهر را طراحی و اجرا کنیم. جامعه و کشور وقتی پیشرفت می‌کند که نسل‌به‌نسل اوج بگیرد و رشد کند. امروز هم، تکلیف ما با آیندگان روشن است. باید نیکوتر و زیباتر از گذشته بسازیم و محتوای شهر و معماری‌مان را غنی‌تر و شاداب‌تر از گذشته کنیم تا ماندگار شود. باید برای آینده دور برنامه‌ریزی کنیم. نباید بنا و شهر را برای یک نسل بسازیم. نسل‌های دور آینده باید این خانه‌و شهر را ستایش کنند و به داشتنش افتخار کنند. آن زمان است که روح ما آرامش خواهد یافت. بنابراین، آن‌چیزی از ما به یادگار می‌ماند که نیکوتر و زیباتر از گذشته باشد!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۸

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx