سلام

محله را باید دوباره دید و درباره‌اش اندیشید. محله، هنوز، نفس‌های تازه و سالم دارد. هنوز قلبش برای زندگی می‌تپد. برای سلامت بیشتر محله و پایداری آن، باید دوباره بیندیشیم‌ و راه‌حل‌های خودمان را پیدا کنیم. باید مثل روزگار سپری‌شده تاریخی‌مان، محله را خودمان بسازیم. هر روز آب و جارو کنیم و با دیدن هم‌دیگر در گفتن سلام و احترام پیشی جوییم. محله هنوز سالم است. زخم‌هایی دارد ولی هنوز سالم و پرتکاپو است. در محله، ما هستیم که زندگی می‌کنیم. ما هستیم که کار می‌کنیم و روزی حلال‌مان را برمی‌داریم.

محله هنوز تشنه آینده پر امید است. هنوز امید به باروری و شکوفایی دارد. محله زنده است. محله در تلاطم عشق و شورمندی است. محله را پاس بداریم، زخم‌هایش را التیام بخشیم و نشاط را به آن بازگردانیم. در این راه، فقط و فقط، خودمان هستیم و خودمان.

نیازی و امیدی به دیگران نیست. همه گرفتار کار و مقام خود هستند. همه گرفتاری‌های روزمره کوچک و بزرگ خود را دارند. و ما هستیم که در محله زندگی می‌کنیم، نفس می‌کشیم، دوستی می‌کنیم و آینده فرزندان‌مان را پایه‌ریزی می‌کنیم. ما هستیم که باید محله را بسازیم و از آبادانی‌ آن لذت ببریم و چشمان‌مان تصویرهای زیبا ببینند. چشمی که خدا به ما داده، لایق دیدن زیبایی‌ها است.

بیاییم از امروز، محله را به دیده دوست و آشنا ببینیم. با دید مثبت و حس علاقمندانه ببینیمش. بیاییم کوچه و محله‌مان را پاکیزه کنیم و غبار زمانه را از چهره‌اش پاک کنیم. بیاییم فرض کنیم همین روزها است که دوباره عید می‌آید، باید خانه تکانی کنیم. باید خانه و کوچه را آب و جارو کنیم. بیایید فرض کنیم که مژده روزهای بهار در راه است و باید برای دیدن یار آماده شویم. بیاییم نظافت شخصی و عمومی را به محله‌مان هدیه کنیم. بیاییم خشت‌خشت کوچه و محله را تمیز کنیم و خشت‌های نو بر جای خشت‌های ریخته دانه‌گذاری کنیم. در این محله هنوز پرنده‌ها می‌خوانند.

هنوز کبوتر تهرانی «یاکریم» در خانه‌ها و پشت‌بام‌ها هست. هنوز آشیانه این پرندگان بر شاخ و ساقه تک‌درخت‌های خانه‌های زخمی محله چسبیده‌است. هنوز جوجه‌های کوچک و دردانه این پرنده‌ها در حیاط خانه‌های محله قد می‌کشند. بیاییم قدر این نعمت بزرگ را بدانیم. محله، در این شهر بزرگ مرکز کشور، هنوز خانه‌هایی دارد که حیاط دارند، جا برای بازی کودکان‌مان دارند، جا برای «دور همی عصرانه» دارند. محله هنوز بوی باغ و بهار دارد. فقط زخمی است. و دلگیر بی‌وفایی و بی‌مهری ما است. محله هنوز چشمه‌های زیادی برای صفا و آرامش‌بخشی به روح و روان ما دارد. بیاییم نگاهی تازه به محله بیندازیم و زندگی بانشاط‌تری را آغاز کنیم. بیاییم محله را شاد و آباد کنیم تا محله‌نیز به ما شادابی بخشد. محله هنوز زیبا است. هنوز پابرجا است و ظرفیت شادی‌بخشی و زندگی‌بخشی دارد.

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۶

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx