گزارش مستند عاشیق کیست؟, گزارش مستند عاشیق کیست؟, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

صدو بیست و هفتمین شب فیلم/ 21 شهریور ماه 1403 خورشیدی

مجید خالقی سروش در سال 1370 علاقمند می‌شود مستندی درباره «عاشیق»ها بسازد تا این میراث مهم و تاریخی موسیقی آذربایجان را در حافظه تاریخی مردم جا دهد. می‌گوید «وقتی طرح نوشته‌شد و امور اولیه نعریف شد، یکی از دوستان هنرمند اعلام کرد دوست دارد این مستند را کارگردانی کند.

 ما هم راضی بودیم و توافق‌هایی هم شد. برنامه‌ریزی طوری بود که ما در جریان یک عروسی واقعی باید در محل می‌بودیم و تصویر می‌گرفتیم. درست در زمانی که دوستان از منطقه خبر دادند که مراسم عروسی دارد تدارک دیده می‌شود، دوست هنرمند ما نتوانست کار را به دست گیرد. دچار کسالت شده‌بود».خالقی اعلام می‌کند علی‌رغم تدارک و تحقیق‌هایی که انجام شده‌بود، چون کارگردان مورد نظر نتوانست وارد کار شود، به ناچار خودش با عوامل فنی برای ضبط اثر به محل می‌رود.می‌گوید «وقتی وارد مکان فیلم‌برداری شدیم، از زیبایی‌های محیطی و متانت مردم چنان به وجد آمدیم که تمام تلاش‌مان این شد که لحظه‌ها را از دست ندهیم. واقعیت موجود بر چارچوب پژوهش غلبه کرد و ما کوشیدیم از ضبط زیبایی‌های واقعی فضا غافل نشویم.»

 

این کارگردان محترم با فروتنی تمام تاکید دارد «رفتم پای خلق اثر بی‌آن‌که وضعیت موجود را با پیش‌طرح اولیه بسنجم. می‌توانم بگویم غالب صحنه‌های این مستند خلق‌الساعه است. دقیقا همانی است که درجا اتفاق می‌افتاد بی‌آن‌که سناریو یا دکوپاژ تعریف‌شده‌ای داشته‌باشیم». یکی از مخاطبان با شنیدن این حرف‌ها به طنز می‌گوید «پس به‌جای آن‌که شما صحنه‌ها را شکار کنید، خودتان شکار شدید!».

 این را هم باید اضافه کنیم که خالقی سروش، از مدت‌ها پیش علاقمند بوده پرتره موزیسین ها را بسازد. او در شروع کار ترجیح داده از موزیسین‌های آذربایجان شروع کند. 

«چون شدیدا در فشار و مضیقه بودند و برخی‌شان به رنندگی یا دستفروشی متوسل شده‌بودند تا معاش خانواده را تامین کنند.» این در شرایطی بود که «عاشیق‌ها در روزهایی همه‌کاره بودند. خواننده بودند و َحَکم بین دعواها و ریش‌سفید قوم بودند و حماسه‌ساز و وحدت‌آفرین بین مردم».

تلویزیون و مستند!

به باور امیرهادی ملک اسماعیلی، این مستند روایت راحت و درستی از ماجرا دارد و توانسته بخشی از قصه بلند عاشیق‌ها را ثبت کند. او کنجکاو بود بداند آیا در ابتدای کار، پژوهشی انجام شده یا نه. به زعم او این نوع مستندها با موضوع موسیقی و عاشیق‌ها باید بیش از این ساخته شوند. 

حتی مستندهایی ساخته‌شود با این پرسش که چرا امروز عاشیقی رونق سابق را ندارد و چه عواملی باعث شده موسیقی عاشیقی از سفره موسیقی مردم کنار گذاشته‌شود و به ویژه نسل جوان

ما رغبتی و حتی شناختی نسبت به این موسیقی ندارد. این موضوع را مخاطبی دیگر به زبانی دیگر چنین بیان می‌کند: «کار جسورانه‌ای است. صحبت‌کردن و مستندساختن‌از عاشیقی‌و عاشیق‌ها جسارت می‌خواهد. 

در شرایطی که این موسیقی برای حتی مخاطب ترک‌زبان هم ممکن است جاذبه نداشته‌باشد، رفتن سراغ این موضوع جای سپاسگزاری دارد.» این مخاطب به یک مشکل در این مستند هم اشاره دارد معتقد است گفتار فارسی روی صحبت‌های ترکی افراد باعث سردرگمی در فهم کلام می‌شود به ویژه برای کسانی که ترکی بلدند و نمی‌دانند کدام را بشنوند!

تصاویر زیبا

رسول پیروی معتقد است: «فیلم واقعا فوق‌العاده است. تصویربرداری آقای کرانی خیلی قوی است. موضوع مستند خیلی خوب پیش می‌رود. داستان خوب تعریف می‌شود». او در ضمن معتقد است «احتمالا پلان‌های بسیاری برای هرصحنه گرفته شده.

مستند عاشیق کیست؟،مجید خالقی سروش، چهارشنبه 21 شهریور ماه ۱۴۰۳

در برخی جاها، مثلا مراسم عروسی، شاید می‌شد برخی پلان‌ها را حذف یا کم کرد. در پاسخ دغدغه این‌مخاطب هنرمند،کارگردان اعلام می‌کند «عروسی را به عنوان محور کار انتخاب کردیم.اگر این عروسی نبود، اجازه کار در آن‌جا را نمی‌داشتیم.اصول توافق ما با اهالی محل این بود که ثبت و ضبط مراسم عروسی پایه و محور اصلی فیلم باشد. شاید به این خاطر ما کمی مراعات میزبانان را داشتیم.»او به یک نکته مهم دیگر اشاره می‌کند که تمام صداها ضبط سر صحنه است و حتی بسیاری از صحنه‌ها فقط با یک برداشت ضبط شده‌اند مثل صحنه مربوط به حمله مردان خانواده عروس به داماد. حرکتی که بسیار سریع و در حد چند ثانیه بود و اصلا امکان نداشت از آن‌ها بخواهیم صحنه را تکرار کنند چون این یک نمایش آیینی بود و امکان تکرار نداشت.اگرتکرار هم می‌شد، بی‌مزه از آب درمی‌آمد».

عاشیق و درویش؟

یکی از مخاطبان علاقمند است بداند آیا عاشیق‌ها را می‌توان در دسته دراویش قرار داد؟ کارگردان توضیح می‌دهد «پایگاه عاشیق آن‌جا است که مردم هستند. 

عاشیق‌ها بافت تنیده با مردم و جامعه هستند. این‌ها در عین این‌که آدم‌های عادی هستند، ولی ویژگی‌های انسان‌های استثنایی را دارند. این‌ها ادبیاتی دارند که چندوجهی است. هم مزه ادبی دارند هم در حوزه حکمت و فلسفه می‌چرخند. فلسفه زندگی دارند. موقعیت‌شناس هستند. در محفل جوانان حماسه یا «گوزلمه» می‌خوانند در محفل پیران در مدح پیامبر و علی. این‌ها بسیار دانا و باهوش هستند». در ادامه حرف کارگردان، یکی از مخاطبان در بحث قیاس بین عاشیق و درویش به این جمله اکتفا می‌کند که «پای عاشیق روی زمین سفت است، پای درویش در هوا».

در طول فیلم شاهدیم که چگونه عاشیق‌ها در بطن و متن جامعه هستند و ارتباط‌شان با مردم بسیار عادی و خودمانی است. وقتی عاشیق برای مراسم عروسی دعوت می‌شود، از خانواده عروس و داماد جویا می‌شود و به یاد می‌آوردکه قبلا ها هم برای مراسم این خانواده دعوت بوده. 

از دعوت‌کننده می‌خواهد سلامش را به آن خانواده‌ها برساند. نکته جالب آن‌که غالب عاشیق‌ها از طریق موسیقی ارتزاق نمی‌کنند. معمولا کشاورز یا کاسب هستند. این ویژگی در غالب موسیقی‌های اقوام و محلی هم صادق است. نه دوتار نواز معروف خواف، و نه بخشی‌خان مشهور خراسان شمالی بابت اجرای موسیقی پول می‌گرفتند. برای این افراد موسیقی نوعی مناسک و آیین است.

برای دل خود می‌نوازند و برای رضای خود می‌خوانند. بسیاری از عاشیق‌ها هم کسب و کار خود را داشتند ولی در موسیقی هم نام و آوازه داشتند. بسیاری از آوازخوانان شهیر تبریز کاسب بازار بودند مثل استاد متقالچی و استاد حسین چورکچی.

ناسیونالیسم و دهکده جهانی

یکی از مخاطبان، از این‌که موسیقی عاشیقی و خود عاشیق‌ها کم‌کم فراموش می‌شوند، دلخور است.

او معتقداست«دهکده جهانی درغالب موارد نتیجه عکس داد و به ناسیونالیسم بیشتر دامن زد. گاه حتی به صورت افراطی. اما متاسفانه ما در ایران برعکس عمل می‌کنیم و بسیاری از ارزش‌های ملی و فرهنگی خود را از دست می‌دهیم. 

الان فقط سنت‌های محدودی چون شاهنامه‌خوانی مانده و بقیه تقریبا هیچ. هرچند همین شاهنامه‌خوانی هم غنیمت است.» این مخاطب معتقد است ورای تمام تبلیغات و رسانه‌های رسمی و خشک، وظیفه تک‌تک هنرمندان است که این داشته‌ها را برجسته کنند و جامعه را از فراموش‌کردن آن‌ها مانع شوند». 

طبیعی است این حرفِ مخاطب حرف دل بسیاری از هنرمندان است. خالقی سروش هم به وجد می‌آید و دوست دارد اعلام نماید که سیزده مستند بر اساس روایت‌های شاهنامه ساخته ولی متاسفانه هیچ‌کدام‌شان فرصت نمایش پیدا نکرده‌اند.

او می‌گوید «همین فیلم عاشیق‌ها وقتی آماده شد اجازه اکران نگرفت. مدت‌های مدید فرصت نمایش از تلویزیون پیدانکرد».به‌هرحال مستند«عاشیق کیست» که خوشبختانه با تدوین جدید در یکصد و بیست و هفتمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان نمایش داده‌شد، حاوی نکاتی بود که آن را حتما در دسته سند قرار می‌دهند. 

از جمله حضور عاشیق‌های معروف و مشهوری چون عزیز شهنازی، محمد سخاوت، عاشیق عباس، قربانی و علی‌سلیمی که احتمالا متاسفانه دیگر نیستند، به خودی خود این فیلم را تبدیل به یک سند تاریخی کرده. این مستند به یک نکته مهم هم اشاره دارد. موسیقی عاشیقی عموما متکی بر کلام است تا ساز. شاید به همین خاطر اهمیت صدای عاشیق بیشتر از اهمیت مهارت او در زدن ساز است.

عاشیق، رسانه

پروانه اسکندری معتقد است عاشیق نقش رسانه هم دارد. همین‌که از این آبادی به آن روستا می‌رود، به خودی خود حامل خبر هم هست. حامل خوشی‌ها و غم‌ها هم هست. 

او معتقداست مستند عاشیق کیست کمک می‌کند کسانی که دور از آذربایجان هستند با این موسیقی آشنا شوند. هرچند عاشیق‌ها نه تنها در آذربایجان بل در بسیاری جاهای دیگر هم هستند و یکی از اصلی‌ترین موسیقی‌های اقوام در ایران به شمار می‌آیند. «علاوه بر موسیقی، عاشیقی درس زندگی  است. 

در این مستند می‌بینیم وقتی عاشیق جوان در انتهای «دِییشلمه» (مبارزه سازی و کلامی بین دو عاشیق) بازنده می‌شود و طبق رسوم باید ساز خود را به برنده دهد و از عاشیقی کنار بکشد، عاشیق پیر که پیروز میدان است، دوباره ساز را به جوان برمی‌گرداند و به او سفارش می‌کند عاشیقی یاد بگیرد نه فقط ساز زدن».

اصولا، به باور این هنرمندان، ساز را می‌توان پیش استاد یاد گرفت ولی عاشیقی را فقط در زندگی و در متن و بطن مبارزه و سلوک می‌توان آموخت. اصولا عاشیقی آموختنی نیست، باید در درون آدمی بجوشد. 

نکته ظریفی که در متن این مستند مطرح شد، تفاوت موسیقی آذربایجان با موسیقی عاشیقی از نگاه برخی دست‌اندرکاران این رشته است. در حاشیه این مناظره بین این دو مفهوم، تعمق و تامل در عنوان آذربایجان هم مهم است. منظور از آذربایجان آیا پهنه جغرافیای سیاسی است یا پهنه فرهنگی و مدنی؟ آن‌چه که در فرهنگ عاشیقی از عنوان آذربایجان درک می‌شود، پهنه فرهنگی و مدنی است. تقسیمات سیاسی‌وجغرافیایی ملاک نیست. فرهنگ ملاک‌است.در معماری هم این امر صادق است، وقتی از معماری خراسان یادمی‌کنیم، منظورمان خراسان بزرگ است.

بداهه عاشیقی

یکی از ویژگی‌های بسیار مهم موسیقی ایران، از جمله موسیقی آذربایجان، بداهه است. عاشیق‌ها حسب مورد ومکان شعر و کلام مورد نظر خود را خلق می‌کنند. در این مستند می‌بینیم، دو عاشیق باهم با ساز و نوا باهم مجادله می‌کنند.

 هریک از آن‌ها به صورت فی‌البداهه و با شعر جواب طرف مقابل را می‌دهد و مناسب با آن شعر موسیقی می‌سازد و می‌نوازد. نوعی مشاعره همراه با نوازندگی، فی‌البداهه. بسیار کار سختی است و فقط از چنین هنرمندانی می‌شود انتظار داشت. انگار عاشیق هم شاعر است، هم آهنگساز و هم خواننده و نوازنده. در این میان، بین خود عاشیق‌ها جنس و عمق صدا اهمیت زیادی دارد. ضمن آن‌که، متن و کلام عاشیقی هم بسیار مهم است.به هرحال، تماشای مستند «عاشیق کیست» فرصت بسیار خوبی برای آشنایی با گوشه‌ای از فرهنگ و مدنیت گوشه‌ای از سرزمین‌مان بود.

گزارش مستند عاشیق کیست؟, گزارش مستند عاشیق کیست؟, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

 برخی تصویرهایش هم حتما بسیار خاص، ناب و به یاد ماندنی است. در یک سکانس نسبتا بلند، یک عاشیق پیر را می‌بینیم که ساز در دست راه می‌پیماید. سپس او را می‌بینیم که به یک عاشیق نه چندان جوان ولی کم‌سال‌تر از خودش می‌رسد. ساز را به او می‌دهد و او شروع به خواندن و نواختن می‌کند.

مقبول می‌افتد و این‌بار اوست که ساز در دست راهش را می‌گیرد و می‌رود، در امتداد همان راهی که عاشیق پیر داشت. اما یک نکته مهم دیگر در این تصویرها این بود: سازی که در دست عاشیق است دقیقا همان پوزیشین و موقعیتی دارد که اگر سلاح بود. مثلا تفنگ. یک ایلیاتی را تصور کنید با اسلحه‌ای دردست و عاشیقی را با همان پوزیشین ولی ساز در دست. اسلحه یک عاشیق، ساز اوست. پیام یک عاشیق هم عشق است.

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx