جسد و استخوان‌های سرگردانِ شاه زندیه!

«در یکی از روزها، هنگامی که در کاخ سلطنتی بر اسبی سوار شده‌بود، دچار حالت غش شد و به زیر افتاد. فرزندش فتحعلی‌خان شتابان به کنارش آمد و او را به دخل خانه برد و در بستر قرار داد. تمام تلاش‌هایی که برای نجات جانش به عمل آمد، شکست خورد و در شب سیزدهم صفر سال ۱۱۹۳ ه.ق/ ۱۷۷۹ م. دیده از جهان فروبست. مدت سه روز جسد بی‌جان او بر روی زمین ماند و دفن نشد. طی این سه روز خانواده‌اش در حال کشتار و حمله به یکدیگر بودند و وکیل را در باغی مجاور قصرش به خاک سپردند. این نقطه احتمالا در باغ نظر واقع شده‌بود، یعنی در محوطه کاخ هشت‌ضلعی معروف به کلاه‌فرنگی که اینک موزه پارس در آن جای دارد، قرار گرفته‌بود. آثار قبری که گمان می‌رود مربوط به وکیل باشد، در سال ۱۹۳۸ در اینجا پیدا شد. مقارن این لحظات، پس از آن‌که کریم‌خان زندگی را بدرود گفت، آقامحمدخان برای اقدام در به‌خاک‌سپاری سلسله زندیه از شیراز گریخت. سیزده سال بعد، آن‌گاه که اخته‌شاه شیراز را به تصرف درآورد، قبر وکیل را نبش کرد و استخوان‌های جسدش را به تهران فرستاد (بعضی منابع نوشته‌اند فقط کاسه سرش را). این استخوان‌ها در پای پله ساختمان در گوشه شمالی کاخ گلستان مدفون گردید. (این قسمت بعدها به خلوت کریم‌خانی معروف شد). آقامحمدخان با قرار دادن استخوان‌های جسد دشمن در زیر پایش و عبور از روی آن‌ها به هنگام قدم‌زدن به صورتی ددمنشانه از انتقامجویی خود لذت می‌برد. البته جابه‌جایی مذکور پایان کار نبود. استخوان‌ها از این گور ناسزاوار بیرون کشیده‌شد ولی کی و به کجا برده‌شد، هنور هم جای سخن دارد. می‌گویند فتحعلی‌شاه دستور داد گور را شکافتند و استخوان‌ها را دوباره به نجف اشرف یا به شیراز فرستاد. در حدود دویست و بیست سال بعد، در سال ۱۳۰۴ یا ۱۳۰۶ رضاشاه طی تشریفاتی که با حضور تعدادی از بازماندگان خاندان زندیه صورت گرفت، بقایای جسد وکیل را از قبر بیرون آورد (در این مراسم اعضای خاندان زند شمشیر کریم‌خانی را به رضاشاه تقدیم کردند). اما به سبب بیماری ناگهانی ولیعهد (شاه بعدی) حمل این استخوان‌ها به تاخیر افتاد. گویا جسد را در میدان جواهرات سلطنتی کاخ گلستان نگاه داشتند. هنگامی که در سال ۱۳۱۷ ه.ش. جواهرات مذکور را برای عروسی ولیعهد با فوزیه از کاخ گلستان خارج کردند، چمدان پارچه‌ای کوچکی نیر که گویا محتوی استخوان‌های کریم‌خان بود، برای دفن به امام‌زاده زید برده‌شد. جسد لطفعلی‌خان نیز در سال ۱۷۹۴ م. در این‌جا دفن شده‌بود. ولی هنوز تردیدهایی وجود دارد که آیا دفن جسد را رضاشاه انجام داد یا بعضی از دوده وکیل استخوان‌ها را محرمانه به شیراز و یا به زادگاهش پری برگرداند.»

کریم‌خان زند؛ جان ر. پری؛ ترجمه علی‌محمد ساکی؛ نشر نو؛ چاپ‌ اول؛ ‌‌۱۴۰۲؛ ص ۲۸۹

(حکومت فردی شاهان‌و سلاطین، همیشه آغشته به خون و انتقام است. از جمله حکومت‌های قاجار و زندیه. این قصه ها‌را بخوانیم)

 

 

کتاب مکتب خانه در ایران
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx