موسسه فرهنگی‌هنری اردیبهشت عودلاجان، در کتابخانه خود را به روی دوستان باز می‌کند. فهرست کتاب‌های کتابخانه، به تدریج در وبسایت موسسه منتشر می‌شود. علاقمندان و پژوهشگرانی که نیاز به مطالعه این کتاب‌ها و اسناد دارند، با عضویت در آن، می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.
در بده‌بستانی متقابل، دوستانی که علاقمند به اهدای کتاب و سند به کتابخانه ما هستند، لطفا تردید نکنند. کتاب‌ها و اسناد دریافتی با نام اهداکنندگان در کتابخانه قرار داده‌می‌شود و در وبسایت هم به اسم از آنان سپاسگزاری می‌شود.

بابا طاهر

در بخشی از کتاب بابا طاهر؛ شرح احوال و نگاهی به آثار نوشته نصرالله پورجوادی، به دو ویژگی مهم و کمترشناخته‌شده بابا طاهر اشاره می‌شود: لقب «بابا» و نسبت «عریان». اگرچه لقب بابا در منابع متقدم فارسی مانند آثار عین‌القضات نیامده، اما از قرن ششم هجری به بعد رایج شده و معنایی نزدیک به «پیر» یا «شیخ» داشته است. نسبت عریان نیز به پوشش قلندرانه و سبک زندگی زاهدانه طاهر اشاره دارد که با سنت ملامتیان هماهنگ است، نه لزوماً بی‌لباسی کامل. این عریانی بیشتر به بی‌اعتنایی به ظاهر و ترک شهرت لباس مربوط می‌شد، چنان‌که در برخی دیگر از زهاد و مجانین الهی نیز دیده شده است. این تحلیل نشان می‌دهد که شخصیت طاهر در بستری عرفانی و اجتماعی چندلایه شکل گرفته، فراتر از تصور رایج یک شاعر ساده‌دل روستایی.

بابا طاهر, بابا طاهر, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

در هوای یک رویا

این متن روایت بخشی از خاطرات دکتر ایرج والی‌پور درباره تأسیس یک نهاد آموزش عالی در ایران است. او به دیدار دکتر منوچهر اقبال می‌رود و از او برای ریاست هیات امنای مدرسه عالی مدیریت دعوت می‌کند. اقبال ابتدا با طعنه درباره ورود مفاهیم جدید دانشگاهی مانند هیات امنا صحبت می‌کند اما در نهایت با شرط کم بودن مسئولیت، ریاست را می‌پذیرد. ترکیب پیشنهادی هیات امنا شامل افراد برجسته‌ای از دولت، ارتش و دانشگاه بود. نخستین جلسه هیات امنا با حضور وزیر علوم برگزار می‌شود و تصمیماتی از جمله تعیین شهریه و انتخاب خزانه‌دار اتخاذ می‌شود. این جلسه گامی اساسی در تحقق آرمان والی‌پور بود که از آمریکا با نیت اصلاح نظام آموزشی به کشور بازگشته بود. او سپس برای بررسی امکانات موجود به لاهیجان سفر می‌کند و مدرسه را برای اولین بار آماده فعالیت می‌کند.

در هوای یک رویا, در هوای یک رویا, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

حاصل عمر

«خیابان‌کشی‌های جدید نظام محله‌بندی قدیمی شهر را دیگرگون کرده‌است و برخلاف نقشه قبلی که شهر را بر اساس محلات معرفی می‌کند، توضیحات این نقشه بر اساس نام خیابان‌ها و میدان‌ها و موقعیت ادارات و سفارتخانه‌ها و اماکن عمومی اصلی شهر ترتیب یافته است. نام میدان توپخانه در این نقشه به میدان سپه تغییر یافته‌است، لیکن در شکل و موقعیت و ارتباطات اصلی میدان تغییری پیدا نشده‌است. ساخت‌وساز شهری داخل حصار شهر را پر کرده و در بعضی بخش‌ها، خارج از حصار شهر، در حال توسعه است. در توضیحات نقشه، نام اماکن جدیدی در شهر دیده می‌شود. مانند باغ ملی، اداره اطفائیه، مدرسه طب و ادارات دولتی و کلوپ‌ها و بانک‌ها و اماکن نظامی و هتل‌ها و کتسولگری‌ها. نقشه بعدی بر اساس شبکه سواره شهری تهیه شده‌ و نمایش‌دهنده خیابان‌کشی‌های اصلی شهر است. این نقشه مربوط به سال ۱۳۱۶ شمسی است و تغییرات اساسی شهر را طی هفت سال نمایش می‌دهد و نمودار طرحی است که از طرف وزارت داخله دنبال می‌شود. در این نقشه،دیگر ازحصار و دروازه‌ها خبری نیست‌و دیوارهای ارک شهر برداشته شده‌است. خیابان‌‌کشی‌های شطرنجی شهر تکمیل شده و شهر به چهار خیابان کمربندی و عریض که بر روی حصارهای قبلی یا حاشیه آن‌ها کشیده شده‌اند، محدود گردیده‌است. این چهار خیابان عبارتند از خیابان شاهرضا در شمال، خیابان شهباز در شرق، خیابان شوش در جنوب و خیابان سی‌متری در غرب.در این نقشه، خیابان بوذرجمهری و خیام نیز تکمیل شده‌اند و به صورت چلیپایی بافت مرکز شهر و بازار را قطع کرده‌اند. در موقعیت میدان سپه و خیابان‌کشی‌های متصل به آن تغییری حاصل نشده و شش خیابان متصل به میدان، خیابان‌های سپه (مریض‌خانه)، فردوسی (سفرا)، لاله‌زار، چراغ برق (چراغ گاز)، ناصر خسرو (ناصریه) و باب همایون‌اند. محوطه بازار و محله آن با چهار خیابان محصور شده. . . عنصر جدیدی که در نقشه دیده می‌شود میدان و ایستگاه راه‌آهن است. میدان اصلی دیگری که احداث شده حسن‌آباد است.»

حاصل عمر, حاصل عمر, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

میدان توپخانه تهران

«خیابان‌کشی‌های جدید نظام محله‌بندی قدیمی شهر را دیگرگون کرده‌است و برخلاف نقشه قبلی که شهر را بر اساس محلات معرفی می‌کند، توضیحات این نقشه بر اساس نام خیابان‌ها و میدان‌ها و موقعیت ادارات و سفارتخانه‌ها و اماکن عمومی اصلی شهر ترتیب یافته است. نام میدان توپخانه در این نقشه به میدان سپه تغییر یافته‌است، لیکن در شکل و موقعیت و ارتباطات اصلی میدان تغییری پیدا نشده‌است. ساخت‌وساز شهری داخل حصار شهر را پر کرده و در بعضی بخش‌ها، خارج از حصار شهر، در حال توسعه است. در توضیحات نقشه، نام اماکن جدیدی در شهر دیده می‌شود. مانند باغ ملی، اداره اطفائیه، مدرسه طب و ادارات دولتی و کلوپ‌ها و بانک‌ها و اماکن نظامی و هتل‌ها و کتسولگری‌ها. نقشه بعدی بر اساس شبکه سواره شهری تهیه شده‌ و نمایش‌دهنده خیابان‌کشی‌های اصلی شهر است. این نقشه مربوط به سال ۱۳۱۶ شمسی است و تغییرات اساسی شهر را طی هفت سال نمایش می‌دهد و نمودار طرحی است که از طرف وزارت داخله دنبال می‌شود. در این نقشه،دیگر ازحصار و دروازه‌ها خبری نیست‌و دیوارهای ارک شهر برداشته شده‌است. خیابان‌‌کشی‌های شطرنجی شهر تکمیل شده و شهر به چهار خیابان کمربندی و عریض که بر روی حصارهای قبلی یا حاشیه آن‌ها کشیده شده‌اند، محدود گردیده‌است. این چهار خیابان عبارتند از خیابان شاهرضا در شمال، خیابان شهباز در شرق، خیابان شوش در جنوب و خیابان سی‌متری در غرب.در این نقشه، خیابان بوذرجمهری و خیام نیز تکمیل شده‌اند و به صورت چلیپایی بافت مرکز شهر و بازار را قطع کرده‌اند. در موقعیت میدان سپه و خیابان‌کشی‌های متصل به آن تغییری حاصل نشده و شش خیابان متصل به میدان، خیابان‌های سپه (مریض‌خانه)، فردوسی (سفرا)، لاله‌زار، چراغ برق (چراغ گاز)، ناصر خسرو (ناصریه) و باب همایون‌اند. محوطه بازار و محله آن با چهار خیابان محصور شده. . . عنصر جدیدی که در نقشه دیده می‌شود میدان و ایستگاه راه‌آهن است. میدان اصلی دیگری که احداث شده حسن‌آباد است.»

میدان توپخانه تهران, میدان توپخانه تهران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس

در خرداد ۱۳۳۰، محمود شریفی کارمند اداره پست خرمشهر با مشاهده لوله‌های مخفی نفت که از ساحل شط‌العرب به خاک عراق کشیده شده بودند، احتمال داد این لوله‌ها نفت تاسیسات کرمانشاه را به عراق منتقل می‌کنند. پس از بررسی‌ها مشخص شد دو لوله نفت سفید و نفت سیاه از کنار جاده آبادان-خرمشهر به عراق می‌روند. این موضوع به نخست‌وزیر گزارش شد و دستور توقف صدور نفت صادر گردید. این لوله‌های مخفی پیش از حمله سوم شهریور به ایران، نیروی انگلیس را برای تجهیز نظامی و حمله فلج‌کننده به ارتش ایران که دچار کمبود نفت و بنزین شده بود، تامین کردند.

خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس, خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

مکالمات جلال آل‌احمد

در مصاحبه‌ای که قبل از زلزله شهریور ۱۳۴۱ تهیه شده، جلال آل‌احمد از مهندس سیحون در مورد طرح‌های بازسازی دهات زلزله‌زده سؤال می‌کند. سیحون توضیح می‌دهد که طرح‌هایی برای تجدید بناها در نظر گرفته‌اند، از جمله ساخت خانه‌هایی که مقاوم در برابر زلزله بوده و از مصالح محلی ساخته می‌شوند. آل‌احمد سپس به مسئله آغل‌ها اشاره می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که آغل‌ها را به صورت اشتراکی برای اهالی ده بسازند، اما سیحون معتقد است که اهالی ده مخالف این طرح خواهند بود. آل‌احمد بر این باور است که چنین طرح‌هایی می‌تواند آغازگر همکاری‌های دسته‌جمعی در روستاها باشد، ولی سیحون هنوز طرحی برای آغل‌ها آماده نکرده است.

مکالمات جلال آل‌احمد, مکالمات جلال آل‌احمد, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

این مردم نازنین

«نوستالژی احساسی است وابسته به بافت و بستری بسیار خاص. شاید هم بیش از حد خاص. ما، به سبب نوپایی تاریخیِ نوستالژی و وجود شواهدی که تولد این بیماری را مستند کرده‌اند، می‌توانیم فراز و فرود نوستالژی در عصر حدودا سیصدساله‌اش را با دقتی نسبی پی بگیریم. در یک نکته تردیدی نیست؛ نوستالژی تجربه‌ای مدرن است. چون می‌دانیم هم‌زمان با شروع فصلی سرنوشت‌ساز در تاریخ مدرنیته سیاسی متولد شده‌است. اما می‌توان دلیل دیگری هم برای مدرن‌بودن نوستالژی آورد: نوستالژی را، دست کم به لحاظ استعاری، می‌توان به نگرشی ربط داد که ذاتا از هر نگرش دیگری مدرن‌تر است. مدرنیته تعاریف گوناگون دارد و درباره تاریخ دقیق‌ تولدش هم بحث بسیار است. اما یک موضوع چون و چرا برنمی‌دارد: روح مدرن یا، اگر به مذاق‌تان خوش‌تر می‌آید، نگرش مدرن اساسا با نوعی استراتژی رهایی سروکار دارد. یعنی گسستن از باورهای قیمیتت‌ها، مراجع اقتدار، و قدرت‌های برتر. این آزادی به شکل‌های مختلفی تحقق می‌یابد و در مواضع یا، بهتر است بگویم، در افعال گوناگون متبلور می‌شود. از گسست از اقتدار دینی در اصلاحات کلیسا گرفته تا منسوخ‌شدن قاعده «هرچه استاد بگوید». در فضای دانشگاهی پذیرش خوش‌بینانه هرچیز نو که در برابر سنت بدسگال قد علم کند خصلت متمایز روح مدرن بوده و امروز هم چنین است. اما زنجیر اسارت، گرچه بر پاهای ما سنگینی می‌کند، ما را به یکدیگر پیوند می‌دهد و در امان نگه‌مان می‌دارد.»

این مردم نازنین, این مردم نازنین, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

خلاف تاریخ

«نوستالژی احساسی است وابسته به بافت و بستری بسیار خاص. شاید هم بیش از حد خاص. ما، به سبب نوپایی تاریخیِ نوستالژی و وجود شواهدی که تولد این بیماری را مستند کرده‌اند، می‌توانیم فراز و فرود نوستالژی در عصر حدودا سیصدساله‌اش را با دقتی نسبی پی بگیریم. در یک نکته تردیدی نیست؛ نوستالژی تجربه‌ای مدرن است. چون می‌دانیم هم‌زمان با شروع فصلی سرنوشت‌ساز در تاریخ مدرنیته سیاسی متولد شده‌است. اما می‌توان دلیل دیگری هم برای مدرن‌بودن نوستالژی آورد: نوستالژی را، دست کم به لحاظ استعاری، می‌توان به نگرشی ربط داد که ذاتا از هر نگرش دیگری مدرن‌تر است. مدرنیته تعاریف گوناگون دارد و درباره تاریخ دقیق‌ تولدش هم بحث بسیار است. اما یک موضوع چون و چرا برنمی‌دارد: روح مدرن یا، اگر به مذاق‌تان خوش‌تر می‌آید، نگرش مدرن اساسا با نوعی استراتژی رهایی سروکار دارد. یعنی گسستن از باورهای قیمیتت‌ها، مراجع اقتدار، و قدرت‌های برتر. این آزادی به شکل‌های مختلفی تحقق می‌یابد و در مواضع یا، بهتر است بگویم، در افعال گوناگون متبلور می‌شود. از گسست از اقتدار دینی در اصلاحات کلیسا گرفته تا منسوخ‌شدن قاعده «هرچه استاد بگوید». در فضای دانشگاهی پذیرش خوش‌بینانه هرچیز نو که در برابر سنت بدسگال قد علم کند خصلت متمایز روح مدرن بوده و امروز هم چنین است. اما زنجیر اسارت، گرچه بر پاهای ما سنگینی می‌کند، ما را به یکدیگر پیوند می‌دهد و در امان نگه‌مان می‌دارد.»

خلاف تاریخ, خلاف تاریخ, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

زمین انسان‌ها

««مرا در هواپیمایی که به مراکش می‌رود پنهان کن. . .» این برده عرب‌ها هرشب در «ژوبی» این خواهش مختصر را از من می‌کرد. و پس از آن‌که برای زنده‌ماندن کمال سعی خودرا به جای آورده‌بود، چهارزانو می‌ننشست و برای من چای دم می‌کرد. سپس چون به خیال خود درد را با یگانه طبیبی که به درمانش توانا بود، در میان نهاده و از تنها خدایی که به نجاتش قادر بود، یاری خواسته‌بود، تا یک روز آرام می‌گرفت. از آن پس روی کتری خم می‌شد و نقش‌های ساده زندگیس را نشخوار می‌کرد؛ خاک‌های سیاه و خانه‌های گلگون مراکش و خواسته‌هایی جزئی را که وی از آن‌ها محروم شده‌بود. او نه از سکوت من آزرده می‌شد و نه از تاملم در زندگی‌بخشیدن به او: من به چشم او انسانی مثل او نبودم بلکه نیرویی بودم که باید به کارش انداخت، چون باد مساعدی که روزی بر سرنوشتش خواهدوزید.
با این‌همه من که خلبانی ساده و چند ماهی در «کاپ ژوبی» رئیس فرودگاه بودم، و تمام دارایی‌ام کلبه‌ای محقر در جوار قلعه اسپانیایی و درون این کلبه لگنی و پارچ آب‌شور و تختخوابی زیاده کوتاه بود، درباره اقتدار بی‌مقدار خود دچار چنین اوهامی نمی‌شدم. «بسیار خوب بابا بارک، تا ببینم چه می‌شود. . . .»
نام همه برده‌ها بارک است. لذا اسم او هم بارک بود. هرچند چهار سال از اسارتش می‌گذشت، هنوز به بردگی رضا نداده‌بود: به یاد داشت که روزگاری سلطانی بوده‌است. «بارک تو در مراکش چه می‌کردی؟» او در مراکش، آن‌جا که زن و سه فرزندش بی‌گمان هنوز می‌زیستند، حرفه‌ای زیبا داشت: «من چوپان بودم و اسمم محمد بود» آن‌جا قائدان او را به نزد خود می‌خواندند: «محمد من گاوهایی برای فروش دارم. برو آن‌ها را از کوهستان بیاور. یا، هزار گوسفند در دشت دارم آن‌ها را به چراگاه‌های بالا ببر. و . . . .»
زمین انسان‌ها؛ آنتوان دو سنت اگزوپری؛ ترجمه سروش حبیبی؛ انتشارات امیرکبیر؛ چاپ‌ دوم؛ ۱۳۵۶؛ ‌‌ص ۷۲
(روزی روزگاری، انتشار هر یک از ترجمه‌های زنده‌یاد سروش حبیبی رویداد تلقی می‌شد. یادش بخیر. آثار ماندگاری ترجمه کرد.)

زمین انسان‌ ها, زمین انسان‌ها, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

دوری‌ها و دلگیری‌ها

چه‌های ما هنوز چشم به دنیا نگشوده‌بودند و ما خود بچه‌هایی بودیم، موی بر عارض نرُسته که می‌خواستیم آدم‌های بزرگ داخل آدم حسابمان کنند. بحث داغ‌مان سیاست بود و سیاست در کف خیابان، روی پشت بام‌ها، زیر سایه درختان فرتوت چنار و توی صفحات روزنامه‌های رنگارنگ به بیرنگی تمام جریان داشت. «توده‌ای» بودیم، «مصدقی» بودیم، «پان ‌ایرانیست» بودیم، «سومکایی» بودیم‌و اگر ریشی تازه‌ و کم‌پشت بر عارض‌ مان رسته‌بود، «فدایی اسلام» بودیم.

دوری‌ها و دلگیری‌ها, دوری‌ها و دلگیری‌ها, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

قصه خوبِ دوستانِ خوب

خانه اردیبهشت اودلاجان مقصد فرهیختگانی است که دل در گرو آبادانی میهن دارند. نیکانی که از احیای هر خانه و محوطه‌ای لذت می‌برند و حاضرند غم‌خواری و همراهی کنند. چند روز پیش، دو خانم عزیز که برای بازدید خانه آمده‌بودند، متوجه شدند ما حدود ۱۵۰ جلد کتاب قدیمی داریم که متاسفانه فرصت نکرده‌ایم فهرست‌برداری کنیم.

کتاب‌های «بهروز»

خانواده «بهروز» خانواده فرهیخته‌ای است. در روزهای اول تابستان، از این خاندان گرامی، دکتر مازیار بهروز به خانه اردیبهشت اودلاجان آمد، همراه رضا کیانیان. بازدیدی از خانه و گپ‌وگفتی شیرین.

محمود مردانی

محمود مردانی، برای خیلی‌ها فقط یک اسم، و برای همه اطرافیانش، یک رفیق خالص و پایدار است. دوستان و دوستداران بسیاری دارد. از هنرمند و دانشگاهی تا آرایشگر و کاسب والامقام.
محل کارش، به نوعی پاتوق این آدم‌ها است. او پس از اولین بازدیدش از «خانه اردیبهشت اودلاجان» در فرصت‌هایی به این‌جا آمده و دوستانش را هم با خودش همراه کرده. در یکی از این دیدارها، بیش از سی جلد کتاب به کتابخانه مجموعه هدیه کرد. از پائولو کوئیلو تا محمود دولت‌آبادی و از فرهنگ تک‌جلدی دانشگاهی تا مجموعه اشعار سیدعلی صالحی. فهرست کتاب‌هایش را با اشتیاق در بانک اطلاعاتی کتابخانه ثبت کردیم تا هرکس نیازی به مطالعه این‌ها دارد از دیدن «خانه اردیبهشت اودلاجان» هم لذت ببرد.

علیرضا شاهرخی‌نژاد

خیلی خوب است که اهالی محله خود را جزئی از خانه اردیبهشت اودلاجان بدانند. یکی از نمونه‌های این هم‌پیوندی را در روزهای اخیر شاهد بودیم. هم‌محله‌ای ما، آقای علیرضا شاهرخی‌نژاد، نزدیک به بیست عنوان کتاب برای ما فرستاد که عموما در حوزه دین و دینداری بودند. در میان‌شان، البته زندگینامه کامل همسر امام خمینی در دو جلد با عنوان «یک قرن زندگی پرماجرا». می‌دانیم که این بانوی بزرگوار فرزند پامنار بود.

سیروس مهراندیش

سیروس مهراندیش
یکی از معماران خوش‌ذوق و خوش‌فکر معاصر ما، سیروس مهراندیش است. یکی از ارکان «مهندسان مشاور آژند شهر». کارنامه طول و درازی دارد و در بسیاری فعالیت‌های صنفی فعال بود و هنوز هم هست، هرچند نه مثل گذشته. از فعالان «کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران» است که برنامه بسیار مفید «پاکت آبی» را با کمک دوستان و همکارانش اجرا می‌کرد که برنامه خوبی برای آموزش معماران جوان بود با شنیدن و بررسی پروژه‌هایی که توسط خود طراحان آثار ارائه و گفته می‌شد که «چه طراحی کردند، چه اجرا شد» و مهم‌تر آن‌که، «چرا چنین شد».

پیروز پروین

پیروز پروین، فرهیخته و دانش‌آموخته صنعت و هنر، چند ده جلد کتاب به کتاب‌خانه اردیبهشت اودلاجان هدیه کرده که حال و هوای آن سال‌ها را دارند. از ترجمه‌های فیروز شیروانلو و حمید عنایت تا «هزارسال نثر پارسیِ» کریم کشاورز.

محمد تاجیک

محمد تاجیک را همه سینمایی‌ها می‌شناسند. «مرد مهربان» سینمای ایران است که «دیپلماسی صله رحم» راه انداخته و تور بزرگی برای رفاقت و مودت هنرمندان پهن کرده.

در آستانه شب یلدا، به رسم مالوف، سری به خانه اردیبهشت اودلاجان زد و تعدادی کتاب در حوزه سینما و ادبیات داستانی به کتابخانه ما هدیه کرد. از جمله، «فرهنگ فیلمنامه» و «تاریخ سینما» و هفت هشت کتاب دیگر.

آرش رئیسی

آرش رئیسی شاعر است و اهل گفتگو و البته طرفدار محیط زیست پایدار. کتاب شعرش «با بانو و بی بانو» نام دارد. اخیرا به بازدید نمایشگاه «ماجرای نبودنت» (اثر محمدصادق دهقانی) آمده‌بود. در جوار این بازدید دو کتاب به کتابخانه اردیبهشت اودلاجان هدیه کرد. هر دو با امضای نازنین خود.

محسن پیرداده

یکی از امیدواری‌های جامعه مدنی ایران، آن است که بخش بزرگی از بدنه مدیریتی کشور در لایه‌های میانی و کارشناسی را افرادی تشکیل می‌دهند که علاوه بر توان فنی و کارشناسی، علاقمند به جامعه و فرهنگ ایران هستند. این بخش مهم جامعه، معمولا اهل مطالعه و آشنایی با تازه‌های جهانی است. محسن پیرداده یکی از این کارشناسان و مدیران ارجمند کشور است.

علی شیلاندری

در میان مستندسازان کشور، علی شیلاندری چهره خاص خود را دارد. کم می‌سازد ولی خوب می‌سازد. شاهکار او مستند «دیون و بودن» است. این مستند دو بار در خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمده و در هر دو جلسه هم کارگردان عزیز حضور داشته و به پرسش‌های مخاطبان پس از نمایش فیلم پاسخ داده‌است.

نمایش 1 - 25 از 4,291

 نام کتاب عنوان فرعی نویسنده مترجم ناشر سال موضوع نسخه
معماری همساز با اقلیمفرشاد مفاخرنشر آقای کتاب1396معماری1
معماری خاکفن‌آوری نوین ساخت با خاک محلفرشاد مفاخرنشر آقای کتاب1395معماری1
فصلنامه تعلیم و تربیتشماره 3-4گروه نویسندگانسازمان پژوهش و برنامه‌ریزی وزارت آموزش و پرورش1374آموزشی1
تحلیل بازیگریرضا کیانیانانتشارات نقش و نگار1399سینما تئاتر1
استراتژی و تاکتیک انقلاب آفریقای جنوبیکنگره ملی سیاهز- رهسپارانتشارات یاشارسیاسی1
50 نوع غذا با قارچپریا گوهریانانتشارات هانی1383کودکان1
بچه‌ها مواظب باشیدلیندا شوارتزهایده کروبیکتاب‌های نردبان1397کودکان1
نقش به یادیاد هنرمندان موسیقی ایرانعلی خسروی (تصویرگر)نشر ماهور1384هنر نقاشی1
معماریِ فرممحمد پیرداوریانتشارات گنج هنر1388معماری1
پارادایم‌های پردیسدرآمدی بر زیبایی‌شناسی و بازآفرینی باغ ایرانیآزاده شاهچراغیجهاد دانشگاهی واحد تهران1390معماری1
آموزش اسکیس و راندوآرتور امید آزادیانتشارات یساولی1385معماری1
معماری: فرم، فضا و نظمفرانسیس دی.کی. چینگزهره قراگزلوانتشارات دانشگاه تهران1383معماری1
تجربه تهرانحرفه هنرمند 37گروه نویسندگانحرفه هنرمند1390نشریه / تهران‌شناسی1
آموزش کروکی معماریمرتضی صدیقانتشارات کلهر1384معماری1
فرهنگ تشریحی معماری و ساختمانسی ام هاریسمحمدرضا افضلی ، مهرداد هاشم‌زاده همایونینشر دانشیار1388معماری مرجع1
معماری، شما و منزیگفرید گیدئوناکبر میرمطهرانتشارات تالار قندریز1345معماری1
پیتر آیزنمنکنکاش در آیندهآنتونیو سانجواحمد حسامیموسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر1386معماری1
مبانی سواد بصریبرای دانشجویان و هنرجویاندونیس آ. دونیسنسیم منوچهرآبادیانتشارات بازتاب اندیشه1388هنر1
شانسالکس رویرا / فرناندن تراس دو بهمنیژه جلالنشر البرز1387روانشناسی1
فرهنگ روسی- فارسیزیبا اجتهدنشر فیض1378مرجع فرهنگ1
تاریخ کاشانعبدالرحیم کلانتر ضرابی (سهیل کاشانی)انتشارات ابن سینا1341تاریخ1
کژراههخاطراتی از تاریخ حزب تودهاحسان سبریانتشارات امیرکبیر1366سیاسی تاریخ1
سفرنامه شمالگزارش اولین کنسول انگلیس در رشت از سفر به مازندران و استرآبادچارلز فرانسیس مکنزیمنصوره اتحادیه (نظام مافی)نشر گستره1359تاریخ1
بررسی ساخت اقتصادی روستاهای کرمانسازمان چریکهای فدائی خلق ایرانسازمان چریکهای فدائی خلق ایران1353اقتصاد1
قربانیان استعمار در ایرانابوالفضل قاسمیانتشارات رز1354سیاسی1
 نام کتاب عنوان فرعی نویسنده مترجم ناشر سال موضوع نسخه