صدو هفدهمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان

شاید بتوان به جرات گفت جلال آل‌احمد منشور تمام‌نمای جهان روشنفکری ایران در نیم‌قرن اول سده گذشته خورشیدی بود. در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد ولی از همان ابندا گذاشتن مهر نماز در زیر تشک را فراموش کرد. روزها کار می‌کرد شب‌ها در دارالفنون درس می‌خواند تا به قول خودش مدرک دیپلمش توشیح شد. شرور بود و کنجکاو. در اوج سال‌های سیاسی بیست، پس از جنگ دوم، به همه سازمان‌ها و مشرب‌های سیاسی سرک کشید و در همه آن‌ها هم سری توی سرها درآورد، توده‌ای شد، انشعاب کرد، نیروی سومی شد، خسته شد، از روشنفکران بد گفت، به خیزش خرداد ۴۲ خوش‌آمد گفت و هزار کار دیگر.
قصه نوشت، مونوگرافی تهیه کرد، سخنرانی کرد و بیانیه نوشت و هر کار دیگری که در حوزه روشنفکری لازم بود. به همین خاطر همان‌ تعداد که موافق و مرید داشت، همان مقدار هم مخالفش بودند و سایه‌اش را با تیر می‌زدند. و وقتی آخرین کتابش پس از مرگ چاپ شد که سنگی بود بر گوری، غوغایی به پا شد گه نگو و نپرس.
واردشدن به دنیای این روشنفکر هزاروجهی بسیار سخت است. مستند «نویسنده بودن» چنین جسارتی را داشته. ببینیم و قضاوت کنیم.

تاریخ اکران: ۲۳-۳-۱۴۰۳ ساعت ۱۷
مکان: خانه اردیبهشت اودلاجان

جلال آل احمد