سلام
در یکی از شهرهای کوچک جنوبی کشور، ۱۴ سال، به ابتکار یک مدیر میانی شهر، باقیمانده قلعه تاریخی شهر را که فقط یک کنج و برج دیدبانی آن بود، با صرف کمی هزینه ولی مقدار زیادی سلیقه، آماده کردند و در اختیار مردم گذاشتند تا هرکس به قدر همت خود، یادگارهای خانوادگی خود را، از قبیل سند و عکس و شیء بیاورد و به نام خود در آنجا به نمایش بگذارد. نتیجه کار فوقالعاده بود.
اولا، همین عمارت کوچک، از نظر اشیاء و اسناد اهدایی مردم، تبدیل به یک موزه واقعی شد. واقعی. چرا؟ نخست بدین خاطر که توسط خود مردم راهاندازی شد و خود مردم نیز قرار گذاشتند که از آن حفاظت کنند. دوم آنکه اهالی با دیدن عکس و سندهایی که همسایهها و همشهریها آوردند، تازه فهمیدند که بسیاری از آنها رابطه دیرین باهم داشتهاند و خبر نداشتند. بدین ترتیب، باب مودت دوباره گشودهشد که امری بسیار مهم و مبارک بود. علاوه بر اینها تازه اهالی پی بردند که چه داشتهها و خاطرههای تاریخی مهم داشتهاند که متاسفانه تا آن موقع بیخبر بودند. این یعنی ما ریشه داریم. ما تاریخ داریم. ما اصل و نسب داریم. پس ما هستیم.
در کنار همه اینها، مردم، به همین راحتی، متوجه شدند که بهتر از اداریها و دولتیها میتوانند موزه شهر و دیار خود را راهاندازی کنند. با شیطنت، به همدیگر میگفتند اگر موزه «مال خودمان» نبود ما این اشیا و اسناد را نمیدادیم. حالا فرق میکند، مال خودمان است!
این تجربه به سادگی نشان میدهد با چنین فعالیتهایی میتوان انسجام و هویت یک محله یا یک شهر را تعریف کرد. لازم نیست کار خارقالعادهای انجام شود یا رویداد مهمی پیش آید. مردم اگر دل بدهند، با کوچکترین امکانات میشود چنین فضاهایی را خلق کرد.
همین الان در محله خانههایی هستند که به همت وسلیقه صاحب خانه تبدیلبه موزه کوچک خانگی شدهاند. تصورش را بکنید اگر این موزههای شخصی کوچک یکجا جمع شوند و همان اسناد و اشیا را به نام خودشان در آن فضای عمومی قرار دهند، چه مجموعه بزرگ و خوبی میشود. ضمن آنکه همه اهالی محله، کم یا زیاد، اسناد خانوادگی و شخصی معتبری در خانه دارند. بسیاری از اینها حتما، با کوچکترین اتفاق ممکن است از بین برود و تاثیری در دانش و آگاهی محله نداشتهباشد. بنابراین، اگر بشود فضای مودت و انسانی خوبی در محله پدید آورد که مردم، با رغبت و میل شخصی، اشیا و اسناد خود را در یک فضای بزرگ و مشترک به اشتراک بگذارند، حتم بدانیم که محله گام بسیار بلندی در جهت انسجام و منزلت خود برداشته و کمترین نتیجه آن آبادی و آبادانی محله و شهر است.
از کجا باید شروع کرد؟ با چه کسانی باید صحبت کرد؟ اراده کدام نهاد و سازمان را باید به کمک گرفت؟ چگونه چنین فضایی را باید فراهم آورد؛ یعنی پیدا کرد؟ پاسخ همین سوالها گام اول است!
نوشتهی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۵۴