سلام
سدههای طولانی، بخش بسیار بزرگی از جمعیت کشور(ها) رعیت بود و جمع کوچکی نیز ارباب. نام این دو بخش هم در کشورها و جوامع مختلف فرق میکرد. آنچه که در اکثریت غالب کشورها و جوامع در این بحث، مشترک است مقید و وابستهبودن بخش بزرگ جامعه به زمین و قوانین اربابی است. در مواردی حتی رعیت به مانند کالا با زمین فروخته میشد. به عبارت دیگر با تغییر مالکیت روستا یا آبادی، همان آدمها رعیت ارباب جدید میشدند. اما از دو سه سده پیش، نخست در اروپا وسپس، کمکم، در بقیه کشورهای عالم، رعیت آزاد شد و به شهرها هجوم آورد. تراکم جمعیت شهرها از آن زمان شروع شد. در ایران ما، با تاخیری بسیار نسبت به اروپا، از سالهای چهل سده گذشته هجوم نیرویکار آزادشده روستاها به شهرها شروع شد و شهرهای ما را دگرگون کرد. صرفنظر از عوامل متعدد دیگر، مثل شرایط جهانی، نفت و جنگ و غیره، سرازیرشدن روستاییان به شهرها فصل جدیدی در تاریخ شهرسازی ایران را رقم زد. بیآنکه وارد بحثهای احساسی و عاطفی روستامحور شویم، واقعیت آن است که شهرنشینی و (بالاتر از آن) شهروندی آداب و اصول خود را دارد که در یک کلمه به «مدنیت شهری» موسوم است. اگر در روستا میشد مسائل را با کدخدا و ریشسفیدی حل کرد، در شهر چنین نیست. مدنیت شهری بر اساس ساختارهای اجتماعی و فرهنگی خاصی بنیان یافته که کاملا متفاوت از روش کدخدامنشی روستایی است. بدین ترتیب، فردیت روستایی در برابر مدنیت شهری قرار میگیرد و نطفه نخستین تقابلهای اجتماعی را فراهم میآورد.
حال اگر این قشر عظیم و زحمتکش روستایی ساکن شهر از نظر طبقات اجتماعی نتواند در زمره طبقات میانی قرار بگیرد، تبدیل به قشر یا طبقه محروم شهری میشود که غالبا در حاشیه شهرها سکونت دارد و مناسبترین پایگاه برای فریبخوردن و طغیان است. با هر وعده و شعار سیاسیون تحریک میشودو بسیار زود هم در برابر خلف وعده یا ناکامی دررسیدن به آمال و آرزوهای خود، سر به نافرمانی وشورش برمیدارد. در این مرحله استکه ساختار کالبدی شهر ممکن است در نقش کنترلی و تسکین شورشها عمل کند یا برعکس موجب تشدید بحران شود. فضاهای عمومی و امن شهری در این بزنگاهها نقش موثری در هدایت ناآرامیها به سمت آرامش دارند. به سخنی دیگر، مکانها و پهنههای مناسب شهری موجب تخلیه انرژی سرکوبشده شهرنشینان میشوند و از اوجگیری بحران جلوگیری میکنند. به همین خاطر استکه امروز در ادبیات جهان از عنوانهایی چون «شهر دموکراتیک»، «شهر خردپذیر» و امثال آن استفاده میشود. امروزکاملا پذیرفته شدهکه شهر به معنای مجموع خیابانها و خانهها نیست. شهر موجودی زنده استکه به نیروهای وارده از سوی ساکنان شهر پاسخ و واکنش مقتضی نشان میدهد.