سلام

هزاران بار هم درباره شهر صحبت کنیم، باز هم کم است، باز هم تازه است. شناختن شهر به این سادگی نیست. شهر مقوله بسیار پیچیده‌‌ای است و آنانی که خیال می‌کنند تعریف شهر را می‌دانند و آن را می‌شناسند، عموما، ساده‌اندیشانی بیش نیستند. شهر به معنای خاص آن یک پدیده مدرن است. درست است که ما بسیاری از نقاط سکونتگاهی گذشته را شهر می‌نامیم، مثل شهر رم باستان، شهر بلخ یا نیشابور، اما امروز درک متفاوتی از شهر در جهان وجود دارد. یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین تفاوت‌ها در نگاه به شهر، مقوله حکم‌رانی است. در جهان مدرن، شهر سه ویژگی مهم باید داشته‌باشد: نخست آن‌که باید چیزی برای عرضه به شهرهای دیگر داشته‌باشد تا وارد بده‌بستان با آن‌ها شود، وگرنه از میان می‌رود. دوم این‌که ارزش مبادلاتی داشته‌باشد. و سوم و از همه مهم‌تر سیستم حکم‌رانی خوب و کارا داشته‌باشد. حکم‌رانی خوب یعنی حذف حکومت فردی برشهر و جایگزین‌شدن سیستم در آن. در این حکم‌رانی تک‌تک افراد شهر باید حس کنند و قبول کنند که نقش و سهمی در شهر و مدیریت آن دارند. این مقولات، اصلا قدیم نیستند. تعلق به جهان مدرن و تفکر مدرن دارد. تفکری که «فردیت» فرد را به رسمیت می‌شناسد و از کلی‌گویی در خصوص حق تک‌تک مردم بر شهر دور است. در چنین شهری است که می‌توان گفت «شهر مال ماست». یعنی دیگر کلمه شهر نیست‌که در این جمله نقطه ثقل است، «ما» است‌که ثقل اصلی شعار را تشکیل می‌دهد. بنابراین وقتی می‌گوییم شهر مال ماست، باید بپرسیم «ما یعنی کی؟ یعنی چه؟». ما در جهان و تفکر مدرن است که شهر را در اختیار دارد.

«ما» اگر حس کنیم به حساب آمده‌ایم و نقشی در مدیریت داریم، می‌توانیم تعلق مکان نسبت به شهر داشته‌باشیم‌و شهر مال ما باشد. حتی فراترازاین: وقتی می‌گوییم «اگر به حساب بیاییم . .»، یعنی هنوز هم دیگرانی هستند که دوست داریم ما را به رسمیت بشناسند. دیگرانی حاکم بر ما، که ما از آن‌ها تقاضا داریم که نقشی هم به ما بدهند. در حالی که در تفکر مدرن قضیه خیلی عمیق‌تر از این حرف‌ها است. دیگران کی هستند که برسرنوشت ما حاکم باشند. در جهان مدرن «دیگران» وجود ندارد. آن ها را ما خودمان انتخاب می‌کنیم، آن‌ها حاکم بر ما نیستند، افراد ما و در حقیقت کارمندان ما هستند که برای دوره‌ مشخص زمانی موظف به رتق‌وفتق امور شهر هستند. بدین ترتیب، مدیریت شهر نه امر حاکمیتی بلکه امری خدماتی است. مدیران شهر که از طرف ما استخدام شده‌اند وظیفه دارند خدماتی که می‌خواهیم برای ما انجام دهند، همین. نه بیش از این. حال، ممکن است این نهاد مدیریت خدماتی، به ابتکار عمل خود، یک پله ارتقا یابد و از مرحله خدماتی به مرحله «اجتماعی» صعود کند. یعنی نه تنها خدمات ارائه می‌کند بلکه متوجه انسجام اجتماعی و نفع عمومی شهروندی هم هست.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۴۵

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx