سلام
نویسندهای که تجربه زندان داشته، در یکی از داستانهایش نوشته، در سلول انفرادی بودن قابل تحملتر از سلول عمومی شلوغ و پر تراکم است. شاید او حق داشتهباشد ولی این را هم ما اضافه کنیم که زندان درهیچ شکلش خوبنیست نه انفردایش نه سلول عمومی. اما صحبت ما بر سر زندان نیست. بر سر اندازه و مقیاس شهر و محله است. جمعیت زیاد یک شهر، لزوما، به معنای ارزشهای مدنی و شهرنشینی آن نیست.چند مثال از اروپا بزنیم. در انگلستان اگر لندن را که نزدیک به ۹ میلیون جمعیت دارد، کنار بگذاریم، دومین شهر پرجمعیت آن، بیرمنگام، یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. و سومین شهر که منچستر باشد حدود ۸۷۰ هزار نفر. بقیه شهرهای عمده مثل لیورپول و لیدز بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر جمعیت دارند. در آلمان هم چنین است. برلین حدود سه و نیم میلیون جمعیت دارد و بعد از هامبورگ با کمتر از دو میلیون و مونیخ با حدود یک میلیون و ۳۶۰ هزار نفر و کلن با یک میلیون نفر، بقیه شهرها جمعیتی حدود ۵۰۰ هزار نفر دارند. در فرانسه وضع عریانتر است. پاریس فقط دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. دومین شهر فرانسه که مارسی باشد ۸۶۵ هزار نفر و سومین شهر، لیون، فقط ۵۱۵ هزار نفر. در نظر بگیریم که همین کشور پایتخت بزرگترین رویداهای فرهنگیو هنری جهان است.
مثلا آیا کن به خاطر جمعیت زیادش شهره عالم و آدم است؟ آیا بوردو و دانشگاههایش به خاطر جمعیتش معروف است؟ حتما چنین نیست. شهر برای «آدم» است. آدم هم فقط پوست و خون و گوشت نیست، آدم یعنی تفکر، لذت از زندگی، یعنی آفرینش. بنابراین فضاهای شهرها باید برای چنین نیازهایی طراحی و اجرا شوند. شما اگر در شهر کوچکی چون بوردو بتوانید تمام نیازهای مادی و غیرمادی خود را مرتفع کنید نیازی به بودن در پاریس ندارید. همانگونه که زندگی در کلن یا بن تفاوتی با زندگی در برلین ندارد. مقیاس عمومی شهر در اروپا، به استثنای کلانشهرهاو پایتختها، حدود نیممیلیون نفر است. حتی در شهرهای پر تراکم هم پهنههای خودکفای شهری وجود دارد. مثلا در شهری چون سنتپیترزبورگ روسیه کسی نیاز روزانه به مرکز شهر ندارد. تمام نواحی شهری هم سینما و کنسرت دارند هم ادارات محلهای و درمانگاه. مدیریت مناطق شهری ملزم به کاهش تردد افراد به مرکز شهر برای مرتفعکردن نیازهای اداری و کاری است. در ایران، یک نمونه نه چندان کامل را در تهران داریم. شهرک اکباتان، دارای چنان امکاناتی است که ساکنان آن نیازی به تردد روزانه به مرکز شهر یا دیگر مناطق ندارند مگر به سبب کار و شغل. محله نارمک هم چنین زیرساختهایی دارد ولی ازنظر شهرسازی جزو پهنههای با کالبدهای درشتپارچه نیست. غرض آناستکه اگر مدیریت اجتماعیو شهری درستی باشد، رفاه و تنعم شهری منوط به جمعیت انبوه ندارد.