سلام

یکی از ویژگی‌ها و امتیازات محله و زندگی محله‌ای آن بود که کلیه اختلاف‌ها حتی نزاع‌ها در دل محله و با حکمیت حلقه‌ای از بزرگان‌و افراد مورد اعتماد حل‌وفصل می‌شد. این‌حلقه لزوما ریش‌سفید ها و سالمندان نبود. کسانی بودند که به دانایی و خبرویت بین مردم معروف بودند. این افراد با پذیرفتن اهالی دعوا در منزل خود یا در مسجد و نکیه، اصل را بر آشتی‌دادن می‌گذاشتند نه حکم بر له یا علیه یکی. اما این تمام ماجرا نیست. مواردی در تاریخ اجتماعی ما هست که گاه اختلاف و نزاعی بین دو محله یا حتی دو آبادی در می‌گرفت. این اختلاف‌ها در بسیاری موارد بر سر زمین و آب بود. به‌ویژه آبادی‌هایی که سرچشمه آب مشترک باهم داشتند. دعوا و جنگ بین این آبادی‌ها آخرین پله از اقدام‌ها بود. نخست و پیش و بیش از همه حلقه دانایان هر طرف تلاش می‌کردند غائله را ختم به خیر کنند. در حقیقت، بیشتر پیام‌آور صلح بوده‌اند تا علمدار جنگ. ما نمونه‌های بسیار مشخص تاریخی داریم که عقلا و دانایان شهر و آبادی نظام مستمری به وجود آورده‌اند که صدها سال دوام داشته و امورات مردم به محور مدارا و مفیدیت تداوم داشته. مثلا، بیش از هشتصد سال است که سامانه بخش و پخش آب در سمنان عمل می‌کند و با تغییرات متعددی که در نظام حکومتی کشور اتفاق افتاده، این سامانه متوقف نشده‌است. حالا، بحث بر سر این است که چرا این روش مدارا و صلح در آبادی‌های ما متوقف شده. چگونه می‌توان سنت شور و مشورت را در دل محله‌ها و آبادی‌ها احیا کرد؟

 

واقعیت آن است که در جهان امروز افراد نیستند که فصل‌الخطاب امور شهری تلقی می‌شوند. در شهرهای امروز سیستم به جای فرد یا افراد نشسته. در حقیقت، شوراهای روستا و شهر که در جهان امروز در تمام زیستگاه‌های انسانی نقش‌آفرینی می‌کنند، ادامه همان حلقه دانایان و ریش‌سفیدان هستند. ولی چرا تاثیر آن سنت را ندارند؟ شاید گسترش شهرها و افزایش جمعیت یکی از دلایل این ناچسبی عمل این شوراها با زندگی واقعی مردم باشد. در گذشته مردم تک‌تک دانایان محله و آبادی را می‌شناختند. نه فقط به اسم بل به جزییات زندگی و رفتارشان. شاید امروز هم اگر شهر را به محله‌ها تقسیم کنیم و محله‌ها را به ناحیه‌ها و ناحیه‌ها را به کوچک‌ترین واحد شهری و سپس انتخاب افراد از همین کوچک‌ترین واحدها شروع شود بدون دخالت هیچ سازمان و ارگان بالادستی. نماینده‌های این کوچک‌ترین واحدهای شهری شورای محله را تشکیل دهند و نماینده‌های شوراهای محله نمایندگان شورای شهررا و همین‌طور تا به آخر، انتخاب رئیس کشور. شاید در چنین سلسله مراتبی هم مردم عادی آن بالاترین انتخاب را از نزدیک و با جزییات نشناسند ولی در انتخابش نقش واقعی و باواسطه خواهندداشت. در چنین چرخه‌ای شاید سنت حلقه دانایان و عقلای آبادی احیا شود و کارساز افتد.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۲۸

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx