تختِ شاهِ خدایان!

«تهران، پایتخت ایران، «شهر سایه خدا»، «تختِ شاه خدایان» نامیده می‌شود. با آن‌که در دشت‌های مجاور آن مثل سایر شهرهای بزرگ ویرانه‌های زیادی وجود دارد، تهران در اواخر قرن گذشته از گمنامی به درآمد. در اولین نوشته‌ها از دهی سخن رفته با کلبه‌های زیرزمینی که به منظور فرار از گرمای هوا یا حملات غارتگران ساخته شده‌بود. آغا محمدخان بنیانگذار سلسله قاجار آن را به پایتختی برگزید. بی‌تردید، علت انتخاب این محل نزدیکی‌اش به مازندران، مقر ایل خود او، یعنی قاجار بود. اینک تهران مرکز سیاسی آسیای مرکزی تلقی می‌شود. هیات‌های نمایندگان انگلستان، فرانسه، روسیه، آلمان، اتریش، هلند، ترکیه/عثمانی و ایالات متحد آمریکا از سوی دولت‌هایشان در تهران حضور دارند و طرح‌های سیاسی‌شان را دنبال می‌کنند. در عرض یک قرن، جمعیت آن از پانزده هزار نفر به دویست‌هزار نفر رسیده است. به خاطر رشد و توسعه با موازین نوین، بیشتر از شهرهای دیگر از عناصر تمدنی اروپایی بهره‌مند شده و تحت تاثیر عقاید غربی قرار گرفته‌است. سبک قدیم شهری در دیوارهای بلند و خندق عمیق دور تا دور شهر جلوه‌گر است. در هر طرف شهر دو دروازه بزرگ زیبای مستحکم وجود دارد با نمای ستون‌دار آجری که تصاویری با کاشی‌های رنگارنگ بر آن‌ها نقش شده‌است. بخش قدیمی شهر نیز تا حد امکان ایرانی است و مفلوک و کثیف. از طرف دیگر خیابان‌های عریض سنگ‌فرش درخت‌کاری شده با خانه‌های امروزی، محوطه سفارت‌خانه‌ها با پارک‌های انگلیسی‌مانند، فایتون‌ها و درشکه‌ها، سیم‌های تلگراف و ترامواها (ی اسبی)، چراغ‌های گاز و چراغ‌های برق، رستوران‌ها، داروخانه‌ها، عکاس‌خانه‌ها و مغازه‌های فرنگی قویا شهادت می‌دهند زندگی غربی جان تازه‌ای به شرق متحجر داده‌است. بازارها نیز با این‌که در همان شکل شهرهای دیگر ساخته شده‌اند، دالان‌هاشان عریض‌تر است و نور بیشتری واردشان می‌شود و آکنده‌اند از محموله‌های وارداتی؛ و کسانی که در کار خرید و فروش اجناس اروپایی هستند، معاملات را جلد و چابک جوش می‌دهند. مرکز حیاتی شهر میدان و حول‌وحوش آن است. فضایی وسیع و مستطیل‌شکل و سنگ‌فرش‌شده که چند فواره (در وسط حوض) تزئینش کرده‌است. این‌جا با چراغ برق روشن می‌شود، اما روشنایی اصلی شهر با (چراغ)گاز است که به صورت رسمی فردای شب ورود ما طی مراسمی عمومی به کار افتاد. میدان برای برگذاری نمایشگاه‌های سلطنتی و تمرین و مشق نظامی سربازها، استفاده می‌شود. یک ضلع آن را ساختمان توپخانه اشغال کرده که توپ‌های جنگی از پنجره‌هایش دیده می‌شوند.»

زندگی و احوال ایرانیان؛ سمیوئل گراهام ویلسن؛ ترجمه شهلا طهماسبی؛ کتاب پنجره؛ چاپ‌ سوم؛ ۱۴۰۱؛ ‌‌ص ۱۶۷

(تصاویری از ایران عصر ناصری از زبان وزیرمختار آمریکا در ایران. دیپلماتی که ظاهرا نقش مبلغ مذهبی هم داشته‌است.)

کتاب مکتب خانه در ایران
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx