سلام
در روزگارانی نه چندان دور، ما، در تمام ایران، در محلهها زندگی میکردیم. محله به معنای کامل آن. حدود سالهای سی تا پنجاه خورشیدی، تحت تاثیر ادبیات شهرسازی جهانی، موج وسیعی برای تخریب محلهها و بافتهای تاریخی شهرهای ما آغاز شد و در بسیاری از شهرها، بافتها و محلهها شقهشقه شدند. ناگفته نباید گذاشت که خیابانکشی در سالها و دهههای قبل هم بود. از جمله خیابانکشیهای وسیع تهران در دوره پهلوی اول، خیابان اصلی در سمنان در همان سالها و برخی جاهای دیگر. حتی قبلترها هم در ایرانِ ما خیابان به عنوان نشانهای از دنیای جدید احداث شدهبود مثل خیابان سپه قزوین، صاحبالامر تبریز و غیره. باز حتی قدیمتر از همه اینها خیابان چهارباغ اصفهان را داریم که به عهد صفوی میرسد. اما آنچه که در شصت هفتاد سال گذشته اتفاق افتاد، فقط خیابانکشی نبود. ویرانکردن ساختار شهر بود و تقسیم شهر به قطعاتی هندسی بدون پیوندهای اجتماعی و روابط مدنی.
بدین ترتیب، ریشه و پشتوانه محلات شهر، که اجزای تشکیلدهنده هویت مدنی تمام شهر بود، زیر تیغ بولدوزرها رفت و زخمهای عمیقی برداشت. زخمهایی که هنوز عفونت دارند و التیام نیافتهاند.
در این میان، محلههایی بودند که در برابر این هجوم سنگین ویرانی و جادهسازی دوام آوردند و کموبیش توانستند این طوفان را از سر بگذرانند. محله اودلاجان تهران یکی از شاخصترین نمونههاست.
این محله در سالهای سی خورشیدی زیر شدیدترین حملات تبلیغی و اجرایی برای تصرف و تسطیح و ویرانی تمام خانهها بود.
دولت وقت میخواست تمام منطقه اودلاجان را خریداری و تخریب کند و به جای آن خانهها و دکانها، منطقه شهری جدیدی بسازد با کوچههای پهن و ساختمانهای چندطبقه. پر از اسفالت و بتن و آهن. محله را به هشت ناحیه تقسیم کردهبودند و قرار بود با راهاندازی یک شرکت بازرگانی و ساختمانی، با کمک بانک ملی، تمام زمینها را بخرند، بکوبند، صافکنند، آپارتمانو میدان بسازند تا بهقول خودشان از دست «این کوچههای تنگ و تاریک زولبیایی» خلاص شوند.
سخت است تصویر چنین اقدامی. در آن سالها تمام محله هنوز سر پا بود و تمام خانههای آن، محل زندگی مردم تاریخی شهر بودند. تصورش سخت است چنین اقدام ویرانگرانهای که اینهمه خانههای تاریخی را ببرند زیر تیغ بودلوزر و بهجایش آپارتمان قوطیشکل بسازند. تصورش را بکنید، امروز که بسیاری از خانههای تاریخی محله از بین رفته و بهویژه در تخریبهای سهدهه پیش بسیاری از خانههای فاخر محله با خاک یکسان شده، هنوز هم مردم برای دیدن و لمس تاریخ فاخر تهران به این محله میآیند و تکوتوک خانههای باقیمانده را زیارت میکنند و دلگرم ریش و پشتوانه خود میشوند. میشود تخریب این محله را باور کرد؟ ستم تاریخی نیست؟
نوشتهی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۶۳