در مرکز شهر، در دسترسترین نقطه، عمارت زیبایی هست، به نام دارالفنون. همه ماها آن را میشناسیم. برخی از ماها، حتی، خاطرهای از آن داریم. خود یا خویشانی از ما در آنجا درس خواندهاند. این عمارت زیبا و تاریخی، امروز، در اصلیترین نقطه شهر، تنها و غریب ماندهاست. گاهی مراسمی در آن اجرا میشود، گاهی گردشگرانی راه کج میکنند و سری به آن میزنند. گاه خبری درباره آیندهاش از زبان مدیر یا مسئولی شنیده میشود و گاه هیچچیز. عمارتی فاخر ولی غریب در دل پرآشوب شهر.
این عمارت، فقط یک ساختمان نیست. حتی فقط یک مدرسه نیست. بالاتر از آن، فقط یک دانشگاه نیست! این عمارت بخشی از هویت و تاریخ گذشته نزدیک ما است. این عمارت نماد واکنش ما به عدم برابریمان در فناوری آن زمان با جهان خارج است. این عمارت نشانه اصلاحگری حکومتی در گذشته نزدیک ایران است.
این عمارت، دریچهای به تفکرات جنبش مشروطیت ایران است. این عمارت، به تنهایی، یک ایران در یک مقطع تاریخی است. وقتی کشور ما در دو جنگ متوالی از روسها شکست خورد، علاوه بر اینکه بسیاری از شهرهای شمالی کشور را از دست دادیم، علاوه بر اینکه النگو و گردنبند زنان ایران را برای تامین غرامت جنگ به روسها دادیم، غرورمان چنان جریحهار شد که گویی دنیا به آخر رسیدهاست. زعمای قوم، به یکباره، از خود پرسیدند: چرا چنین شد؟ و سادهترین جوابی که یافتند این بود که باختیم چون توپ نداریم، باختیم چون ادوات جنگی جدید نداریم.
از آن سالها به بعد بود که خریدن دانش یا فنون تولید نظامی یکی از اهداف حکومت شد. امیرکبیر دارالفنون را ساخت و به اتریشیها اعتماد کرد که فنون را به ایران بیاورند. البته، قبلا قرار بود دارالفنون توسط فرانسویها راهاندازی شود. به هرحال قرار بود دارالفنون مرکز زایش و رویش علوم و فنون جدید ایران شود. چنین شد آیا؟ بگذریم که خود امیرکبیر فرصت نیافت شاهد فعالیت دارالفنون باشد. در همان روزهای اول راهافتادن دارالفنون، او را در حمام فین کاشان شهید کردند!
در خصوص عمارت امروزی دارالفنون لازم است بدانیم که این عمارت در اوایل سده حاضر توسط «نیکلای مارکوف» طراحی و ساختهشد. عمارت قبلی را تخریب و این عمارت را ساختند.


—

نام
|
دارالفنون |
قدمت | قاجاریه |
ویژگی خاص | بخشی از هویت و تاریخ نزدیک ما |