شیرینی خوشمزه به عنوان دستمزد مهندس!
«مکانی که قنادی لرد در آن واقع شده، ساختمان نیمهسازی بود متعلق به فردی زرتشتی به نام «گودرزی». مهندسی هم که آن را میساخت، زرتشتی بود و نامش «بهرامی» بود. ساختمان بهگونهای بود که فضای مناسبی جهت شیرینیپزی نداشت. خود مهندس بهرامی فضای مناسبی برای کارگاه ساخت که بابتش دستمزدی نگرفت و گفت به جای آن از مغازه شیرینی میبرد که تا مدتها اوضاع به همین منوال بود. قرارداد خرید، سال ۱۳۴۵ خورشیدی بسته شد و قنادی از ۱۵ تیر ۱۳۴۶ به صورت رسمی آغاز به کار کرد. «راطاووس آبکاریان» که او هم در کافه قنادی فردوسی کار میکرد زودتر از پدرم از آنجا بیرون آمد. بعد در خیابان حشمتالدوله یا همان آذربایجان امروزی برای خودش مغازهای باز کرد که به تنهایی نمیتوانست از پس کارهای آن برآید و حدود بیست و پنج هزار تومان هم بابتش بدهی داشت. پدرم بعد از بیرون آمدن از قنادی فردوسی تصمیم داشت برای خودش کار کند و در عالم رفاقت برای مدت کوتاهی پیش راطاووس رفت تا مغازهاش کمی رونق بگیرد. آنها سالها باهم دوست و همکار بودند و روزگاری خانههایشان حوالی عزیزخان بود (تقاطع خیابانهای حافظ و سرهنگ سخایی). از خاطرات مشترکشان این بود که یک تومان پولی را که به عنوان حق ایاب و ذهاب از صاحبکارشان میگرفتند، پسانداز میکردند و باهم پیاده به خانههایشان بازمیگشتند. حتی خیلی وقتها در کارگاه شیرینیپزی گونی را از وسط نصف میکردند و به جای پتو روی خودشان میکشیدند. همه اینها باعث شد که وقتی پدرم تصمیم به خرید ساختمان نیمهساز خیابان ویلا گرفت، این مساله را با راطاووس در میان گذاشت و به او پیشنهاد شراکت داد. راطاووس مغازه حشمتالدوله را فروخت ولی هیچوقت تمام پولش را تماموکمال از خریدار دریافت نکرد»
«خیابان ویلا»؛ به روایت علیرضا عالمنژاد؛ نشر گهگاه؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۰ ص ۹۲؛
