سلام
هنوز که هنوز است، هیچ تعریف کامل و دقیق از «محله» که مورد وفاق عموم باشد، در دست نیست. با اینحال، توصیفهایی هست که در مجموع، سیما و ذات محله را ممکن است بیان کند. علاوه بر آن، نزد عموم مردم مفاهیم و عناوینی هست که آنها هم شایسته تامل هستند. مثلا میگوییم اینجا محله خوبی است، و یا میگوییم دیگه نمیشود در این محله زندگی کرد. بعضی وقتها کمی دقیقتر هم توصیف میکنیم، مثلا میگوییم این محله مال اشراف است، یا این محله کارگرنشین است. همه این تعریف و توصیفها تکهای از واقعیت را در خود دارند، ولی کامل نیستند. آنچه که میتواند به تعریف درست یک محله کمک کند، آن است که بدانیم پولی که در محله خرج میشود، یا، به عبارتی دیگر، جنس پولی که اهالی محل کسب میکنند، چیست؟! آیا اغلب مردم محله از راه کاسبی روزگار میگذرانند؟ اگر آری، چه نوع کاسبی؟ کاسبی خرد یا کلان؟ کاسبی متصل به تولید یا متصل به دلالی؟ درست است که نمیتوان منبع درآمد همه اهالی یک محله را دانست یا حدس زد، ولی به صورت عام نشانههای دلالتکننده و نسبتا دقیق میتوان پیداکرد. مثلا وقتی محله نارمک داشت شکل میگرفت، در میان اهالی تهران شایع بود که اینجا کارمندنشین است. شاید به این خاطر که چند تعاونی کارمندی پیشگام خرید زمین و واحد مسکونی در آنجا برای افراد خود بودند. جالب است که در مجموع چنین هم شد.
در عوض وقتی محله گیشا (کوی نصر کنونی) ساخته میشد، در بین مردم گفته میشد اینجا برای مدیران است. منظور کارمندان کمی عالیرتبه. همین تعریفها یا نسبتها، حتی گر دقیق هم نباشند، تاثیر مستقیم خود را بر سرشت محله میگذارند. هم از جهت جذب همصنفها به محله هم از جهت تعریف خصلت رفتاری مردم همان محله. این تعریف و توصیف، در محلههای قدیم، خیلی روشنتر بود. مثلا محله بهبهانیها یا محله مسگرها. در اودلاجان، مثلا، سهراه دونگی نشانه استقرار و سکونت اولیه گروهی از هموطنان آشتیانی ماست که در بسیاری موارد هزینهها را دونگی میپرداختند. و مثالهای دیگری هم در شهرهای مختلف میتوان پیدا کرد. غرض آن است که شناخت سرشت و جوهر محله میتواند در حس تعلق مکان نسبت به آن موثر باشد. در هر زمینه و حوزهای، شناخت و آگاهی به آن حوزه و زمینه کمک میکند تعلق خاطر بیشتری به وجود آید. این تعلق خاطر بستری میشود برای اعتلای آن. در خصوص محله، تعلق خاطر بستری است برای ایمنی و امنیت بیشتر محله، برای پاکیزگی عمومی آن و محملی برای مودت بین اهالی. اما چگونه میتوان این شناخت را به صورت واقعی و عینی پیدا کرد؟ با حضور در نشستها و مراسم محلهای، تشکیل و اداره نهادهای مردمی و صنفی در محله و مشارکت در فعالیتهای مدنی و فراگیر محله.