سلام
جامعه را چه کسانی میسازند؟ چه کسانی نقشو مهر خودرا بر جامعه میزنند؟ بسیاری بر این باورند که جامعه را سلاطین و روسای کشور میسازند. بسیاری هستند که هنوز هم تاریخ را با سلسله و سلطان و والی میشناسند. و هستند هنوز کسان بسیاری که جامعه و تکامل آن را منوط و مدیون فرد و شخص خاص میدانند. کسیکه یا رئیس ایل است یا رئیس آیین و باور. و یا شاید رئیس نظام و کشور. اما در طول تاریخ، موارد بسیاری داریم که جامعه را بخشی از بدنه مدنی و فرهنگی جامعه ساخته یا توسعه دادهاست. اگر از نمونههای سیاسی چشم بپوشیم و به مصادیق فرهنگی و اجتماعی اشاره کنیم، شاید از دهخدا بشود برای این امر یاد کرد. در روزگاری که دعوای مشروطه و مشروعه فضای سیاسیو اجتماعی کشوررا قرق کردهبود و نه ملکم خان میدانست چرا دم از «قانون» میزند و نه یاران شیخ فضلالله به عمق مخالفت با مشروطه رسیدهبودند، تا اوضاع کمی به خاموشی گرایید، علیاکبر دهخدا، زانوهارا شکست و نشست در خانه و بنیان بزرگترین لغتنامه کشور را ریخت. آیا او نمیدانست که چنین کار بزرگی کار یک نفر نیست؟ واقعا آنقدر سادهدل بود که وسعت کار را نمیدانست؟حتما میدانست. ولی آستین بالا زدو بنیان «لغتنامه» نوشتن را گذاشت. کاری که وقتی فوت کرد به دوش یک موسسه بزرگ افتاد. با همین کار بهظاهر انفرادی، حرکت اجتماعی بزرگی را بنیان نهاد.
. لغتنامه دهخدا فقط یک فرهنگ و لغتنامه نیست، یک مدنیت علمی و جریان فکری است که بنیانش بر این کتاب قرار دارد. نمونه دیگر از این دست، کاری است که داوود فروغی در رادیو انجام داد. در روزگاری که بسیاریها از رادیو فاصله میگرفتند و هیچ امیدی به هیچ مفری در ساختار رادیو نبود، او آمد و بزرگواری چون هوشنگ ابتهاج (سایه) را همراه خود کرد و برنامه گلها را در رادیو راه انداخت. برنامهای که به تایید همه موافقان و مخالفان، دریچهای محکم و خوب به دنیای موسیقی فاخر و ملی گشود. درست در میانه بلاتکلیفی و حتی ابتذال موسیقی، جریانی بزرگ و سالم در رادیو راه افتاد که تا سالهای طولانی تاثیر بزرگی در فرهنگ موسیقایی کشور گذاشت. حتما آقای فروغی میدانست که ایجاد جریان در موسیقی کشور کار سادهای نیست. ولی آستین بالا زد، دل به دریای مخوف تهمت و افترا زد و کاری کرد کارستان. وقتی او از فشار کار دچار خستگی و دلمردگی شد، راه را به سایه واگذار کرد و از رادیو کناره گرفت. پساز او سایه با ادغام تمام برنامههای متنوع گلها (گلهای صحرایی، گلهای رنگارنگ و غیره) «گلهای تازه» را راه انداخت و به روند جریانسازی در موسیقی ایران ادامه داد. هنوز هم پس از چنددهه فعالیت این او دو فرهیخته، موسیقی ایران از آبشخور گلها بهره میگیرد و بخشی از شادابی و نشاط آن بر دوش کسانی است که در برنامه گلها چهره شدند. جامعه را بدنه مدنی آن میسازد.