سلام
نزدیک به دو دهه است که خوشبختانه تمنای احیای بافتهای تاریخی شهرها در میان مردم و مسئولان پیدا شده. حتی مدیرانی که از عوامل اصلی تخریب این بافتها به بهانه یا با تمسک به طرح توسعه شهری بودند، هواخواه احیای این بافتها شدهاند. با هر نیت و هدفی، فعلا، این تمنا را باید به فال نیک گرفت. اما باید کوشید این تمنا تبدیل به دلسردی نشود. ممکن است به دلیل عدم شناخت موضوع و اجرای برنامههای بیهدف، نتیجه مثبتی حاصل نشود و یاس و دلسردی جای تمنا را بگیرد. از دید ما، دو عامل مهم ممکن است تمنای احیای بافتهای تاریخی را به قهقرا بکشاند. نخستین عامل، نگاه موزهای و غیرواقعبینانه به بافت تاریخی است. باید این اصل مهم را پذیرفت که بافت تاریخی، در دستهبندی میراث و آثار فرهنگی جزو«نفایس» بهشمار نمیآید. بافت تاریخی در دسته آثاری چون تخت جمشید و چغازنبیل نیست. بافت تاریخی مانند موجودی زنده است که نیاز به مراقبت دارد و میتواند متناسب با نیازهای روز به رشد و تکامل برسد. ولی این رشد به معنای تغییر ماهیت نیست و نمیتوان مورفولوژی کلی آن را تغییر داد. همانگونهکه اندام انسان از اعضای مختلف با ابعادمتفاوت تشکیل شده، شهر هم اجزای خاص خود را دارد. اگر دست انسان نقص پیدا کند یا زخم شود نمیتوان به جای آن پا جوش زد. دست جای خود، پا و شکم هم جای خود. در شهر هم نمیتوان در بافت تاریخی برج ساخت همانگونه که در بخش نوساز و متراکم شهر هم ساختن خانه آجری دو طبقه مقبول نیست.
هر بخش از شهر الگو و شخصیت خاص خود را دارد. بنابراین نخستین اصل در احیای بافتهای تاریخی گریز از نگاه موزهای به آن است. قرار نیست اصرار شود خانهها و امکانات مثل صدسال پیش باشد و مثلا بهجای کولر از بادبزن استفاده شود. در عین حال، هرگز نباید شالوده و ساختار معماری و هویتی بافت مخدوش شود. دومین اصل آن است که بافت تاریخی به نیازهای امروز ما پاسخ دهد. بافت بهگونهای باید احیا شود که علاقمندان به تاریخ و شهر بتوانند به راحتی در آن زندگی کنند و احساس کمبود نکنند. طبیعی است جمع کردن این دو اصل باهم، کار سختی است. خیلیها، به اشتباه، پاسخ دادن به نیازهای امروز را به معنای استفاده از مصالح جدید و بههم زدن سلسلهمراتب فضایی خانههای تاریخی میدانند. چنین نیست. یکیاز اصلیترین ویژگیهای خانههای تاریخیکه حسو حال خوبی برای مخاطب دارد، سلسلهمراتب فضایی آن است. اگر این ویژگی از بین برود حس و حال خانه هم از میان میرود. گذشته از اینها، واقعیت آن استکه بافت تاریخی معمولی با «مدول» آجر و خشت طراحی و اجرا شده. اگر این ویژگی فراموش شود و مثلا روی نمای آجری سنگ یا سیمان کار شود، آن مدول و تناسبات از بین میرود و احیا غلط از آب در میآید. پس، مواظب باید بود!