شهر به باشگاه نیاز دارد، محله به کانون.
این کانونها نباید دولتی و خشک باشند؛ دولت فقط باید حامی نه مدیر باشد.
کارکرد آنها اجتماعی و محلهمحور است (مثل کتابخانه، پاتوق، اتاق شطرنج)، نه تجاری یا تربیتی رسمی.
در این فضاها، احترام، همدلی، و دموکراسی بهصورت عملی تمرین میشود.
این کانونها با رفتارشان مردم را تربیت میکنند، نه با سخنرانی.
در جوامع پیشرفته، چنین کانونهایی بسیار رواج دارند چون ارتباط انسانی جایگزین فضای مجازی نمیشود.
نتیجهٔ نهایی: این کانونها باعث آرامش، دوستی، کاهش تنش اجتماعی و تقویت مدنیت میشوند.
، «ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها کردهایم!! ما برای بوسیدن خاک سر قلهها/ چه خطرها کردهایم؛ چه خطرها کردهایم/ ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود/ خون دلها خوردهایم/ ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران بردهایم/ ما برای بوئیدن بوی گل نسترن چه سفرها کردهایم/ ما برای نوشیدن شورابههای کویر/ چه خطرها کرده ایم؛ چه خطرها کردهایم/ ما برای خواندن این قصه عشق به خاک/ خون دلها خوردهایم»
مهم آن است که جامعه مدنی و انسانی یک سرزمین در مدار پیشرفت باشد. اگر چنین باشد نباید نگران افت و افول مقطعی بود. به قول معروف، «بالاتر از این زمانه، زمان جاریست». تاریخمان را معتبر بدانیم و در زیر پرچم آن، گردن افراشته و سربلند به پیش برانیم. ایران و ایرانی شایسته بالاترین درجه احترام جهانی است. به آن درجه خواهیم رسید.
، «ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها کردهایم!! ما برای بوسیدن خاک سر قلهها/ چه خطرها کردهایم؛ چه خطرها کردهایم/ ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود/ خون دلها خوردهایم/ ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران بردهایم/ ما برای بوئیدن بوی گل نسترن چه سفرها کردهایم/ ما برای نوشیدن شورابههای کویر/ چه خطرها کرده ایم؛ چه خطرها کردهایم/ ما برای خواندن این قصه عشق به خاک/ خون دلها خوردهایم»
مهم آن است که جامعه مدنی و انسانی یک سرزمین در مدار پیشرفت باشد. اگر چنین باشد نباید نگران افت و افول مقطعی بود. به قول معروف، «بالاتر از این زمانه، زمان جاریست». تاریخمان را معتبر بدانیم و در زیر پرچم آن، گردن افراشته و سربلند به پیش برانیم. ایران و ایرانی شایسته بالاترین درجه احترام جهانی است. به آن درجه خواهیم رسید.