شهر با طبیعت زندهاست!
از نظر علمای شهرسازی و معماری، شاید هم ازدید همه فرهیختگانِ عالم، شهر به انسان زنده است. اساسا تصور شهر بدون انسان ممکن نیست. این یک گزاره غیر قابل کتمان است. اما موضوع به همین سادگی هم نیست. برای ورود به این «اما» پرسشی را طرح میکنیم: چرا یک روستا تخلیه میشود و جماعت راهی روستای دیگر یا شهر میشوند؟ عموما به این خاطر که توان آبی روستا ته میکشد و کار اصلی روستا که کشاورزی است از بین میرود. این پرسش هشیارمان میکند که عامل مانایی و ماندگاری یک زیستگاه، نه فقط انسان، که طبیعت هم هست. طبیعت است که آب و غدای انسان را تامین میکند. مگر در این روزها درگیر تنش آبی نیستیم؟ مگر زعمای قوم و علمای جهان نابودی منابع آب و نابودی شهرها را انذار نمیدهند؟ پس هشیار باشیم. طبیعت را باید حفاظت کنیم. طبیعت سه جزء اصلی دارد: آب، خاک و هوا. اما این سه جزء ملات و ماهیچههایی هم دارد: گیاهان و جانوران؛ و البته تفکر انسانی. باز برای اینکه موضوع ملات و ماهیچه اجزاء طبیعت را کمی راحتتر بیان کنیم، به یک موضوع دیگر اشاره میکنیم: تقریبا همه ما با کوچ عشایر و ییلاق و قشلاق آشنا هستیم. اهالی یک ایل فصل گرما را در ییلاق میگذراندند و در فصل سرما به قشلاق میرفتند. طول مدت کوچ یکی دو ماه طول میکشید. اتفاق خاص و مهم طبیعی که در مسیر کوچ میافتاد فعال شدن چرخه تولید و باتولید پوشش گیاهی مسیر بود. دام در طول کوچ، از مراتع خودرو مسیر چرا میکرد و کود تولید میکرد و به زمین میداد. چرا باعث نوشدن گیاه میشد و زمین هم با کود حیوانی تقویت میشد. با همین چرخه، مسیر کوچ بازتولید و غنی میشد.