مردم کجا جمع می‌شوند!

مردم کجا جمع می‌شوند!

این متن به بررسی این پرسش می‌پردازد که در گذشته، پیش از وجود رسانه‌هایی چون روزنامه و رادیو، مردم برای شنیدن اخبار و فرمان‌ها کجا گرد می‌آمدند، به‌ویژه در معماری ایرانی که تا دوره صفوی “میدان” به معنای امروزی‌اش وجود نداشته است. برخلاف تمدن روم و یونان که میدان عنصر اصلی شهر بود، در ایران مردم لزوماً در فضاهای هندسی مشخص (مثل میدان‌های دایره‌ای یا مستطیلی) گرد نمی‌آمدند.

نویسنده تأکید می‌کند که محل اجتماع مردم وابسته به «شان مکان» است، نه شکل فیزیکی آن. مثالی از دستفروشانی آورده می‌شود که با تجربه می‌دانند در کدام نقطه شهر فروش بهتری دارند. به‌همین ترتیب، مکان‌هایی مانند بهارستان در دوره ملی شدن نفت یا میدان آزادی در تجمعات بزرگ، به‌دلیل «شان» و اهمیت اجتماعی-تاریخی‌شان محل تجمع مردم می‌شوند.

در نهایت، نتیجه می‌گیرد که اجتماع یا تفرق مردم ناشی از هویت و ظرفیت معنایی فضاست، نه صرفاً شکل هندسی یا طراحی شهری آن.

روایت تهران

روایت تهران

امجدیه، اواسط خرداد ۱۳۴۶٫ خودت را این‌جا پیدا می‌کنی. در امجدیه. ورزشگاهی که جزییات تولدش مخفی مانده. پنهان، مهجور. نیازمند موشکافی. برپاشده در محل باغ هفتاد و دوهزار متری امجدالسلطان، معاون وزارت عدلیه رضاشاه. می‌گویند علی کنی اولین رئیس فدراسیون فوتبال سال ۱۳۰۳ در جلسه‌ای که در گراندهتل برگزار شده‌بود، به سیدمحمد تدین رئیس مجلس شورای ملی با طعنه گفت: «بچه‌های ایرانی زمین فوتبال ندارند ولی انگلیسی‌های مقیم ایران از همه امکانات برخوردارند». می‌گویند تدین رفت و لایحه خرید زمینی برای فوتبال را در مجلس جا انداخت. زمینی که دوسال بعد بالای دروازه دولت خریده‌شد. با بودجه ده هزارتومانی از قرار متری یک ریال و یک عباسی. با همکاری میرزا علی‌اصغرخان حکمت (شیرازی)، کفیل وزیر معارف و تحت نظارت تامس گیبسن آمریکایی مشاور ورزش و پیشاهنگی. . . . سکوهای امجدیه بر مبنای جایگاه ویژه وسط ضلع غربی ورزشگاه، که به بزرگان و معمولا خانواده سلطنتی تعلق دارد، تعریف شده‌اند.