بیستم و سومین عصر ششم: نمایش گوشه هایی از زندگی و آثار فرهاد قصیری

بیستم و سومین عصر ششم: نمایش گوشه هایی از زندگی و آثار فرهاد قصیری

خسرو سینایی، یادش بخیر، فیلم‌ساز متفکری بود. در مستند «قطره، قطره، آبشار» سراغ روستایی مهجور در شوشتر رفته. روستایی که مردمش با قطره قطره آبی که از لای سنگ‌های کوه می‌چکد، زندگی می‌کنند. اما کودک نه ساله قهرمان سینایی، این حقارت را برنمی‌تابد. شیطنت خود را دارد. برای پرنده‌ها لانه می‌سازد، مارمولک شکار می‌کند و از این‌ها بالاتر، هرروز ده کیلومتر فاصله روستا تا شوشتر را طی می‌کند و به مدرسه می‌رود. تکواندو هم کار می‌کند. دوست دارد قهرمان شود و مدال بیاورد. «وای! چه می‌شود اگر با مدال بر سینه به روستا بیاید!» و از آن بالاتر: «چه شود وقتی از قهرمان می‌پرسند اصل و نسبش چیست، بگوید بچه روستای «توک توکاب» است!!»
در کنار این فیلم، مستندی هم از مهوش شیخ‌الاسلامی خواهیم دید به نام «سپیدجامگان». در روستای ورزنه، دختر نوجوانی که نمی‌خواهد تن به ازدواج زودهنگام بدهد، به کمک برادرش برای ادامه تحصیل دست به مبارزه‌ای خاموش می‌زند.
این دو مستند، از مجموعه «کودکان سرزمین ایران» هستند که تهیه‌کننده‌اش زنده‌یاد محمدرضا سرهنگی است.

بیستم و دومین عصر ششم: و کسی نمیداند در کدام زمین می‌میرد

بیستم و دومین عصر ششم: و کسی نمیداند در کدام زمین می‌میرد

در سال‌های چهل و پنجاه سده گذشته، ادبیات پیشرو ایران دوران طلایی خود را سپری می‌کرد. در همه شاخه‌ها، آدم‌های بزرگی بودند که تقریبا تکرارناپذیر هستند. جالب است که این سال‌ها هم در شعر و قصه سرآمدهایی داشتیم، هم در حوزه هنر و همین‌طور در معماری. از چهره‌های شاخص ادبیات داستانی این دوران، بهرام صادقی است با دو کتاب به یادماندنی «سنگر و قمقمه‌های خالی» و «ملکوت» که هنوز هم مورد استقبال اهالی فرهنگ هستند.
به یاد این نویسنده بزرگ و مترقی، همراه با خانواده و فرهیختگانی از دوستان زنده‌یاد بهرام صادقی به تماشای مستند «آقای نویسنده زنده است» می‌نشینیم و به سخنان ارجمند اعضای پنل گوش می‌سپاریم.

بیستم و یکمین عصر ششم: آقای نویسنده زنده است

بیستم و یکمین عصر ششم: آقای نویسنده زنده است

در سال‌های چهل و پنجاه سده گذشته، ادبیات پیشرو ایران دوران طلایی خود را سپری می‌کرد. در همه شاخه‌ها، آدم‌های بزرگی بودند که تقریبا تکرارناپذیر هستند. جالب است که این سال‌ها هم در شعر و قصه سرآمدهایی داشتیم، هم در حوزه هنر و همین‌طور در معماری. از چهره‌های شاخص ادبیات داستانی این دوران، بهرام صادقی است با دو کتاب به یادماندنی «سنگر و قمقمه‌های خالی» و «ملکوت» که هنوز هم مورد استقبال اهالی فرهنگ هستند.
به یاد این نویسنده بزرگ و مترقی، همراه با خانواده و فرهیختگانی از دوستان زنده‌یاد بهرام صادقی به تماشای مستند «آقای نویسنده زنده است» می‌نشینیم و به سخنان ارجمند اعضای پنل گوش می‌سپاریم.

بیستمین عصر ششم: قصه‌ای دیگر با هوشنگ مرادی کرمانی

بیستمین عصر ششم: قصه‌ای دیگر با هوشنگ مرادی کرمانی

هوشنگ مرادی کرمانی، که آوازه‌ای جهانی در قصه‌گویی دارد، بیش از ۲۷ سال در یک خانه کوچک در یک بن‌بست باریک در کوچه هداوند اودلاجان شرقی زندگی می‌کرد.
چندسال پیش این خانه را شهرداری خرید تا «خانه مشاهیر»ش کند که نشد. ماند و ماند و باعث تاسف و تاثر نویسنده و دوستانش شد. مبادا مخروبه و مامن معتادان شود. خانه‌ای کوچک و نقلی، خوشبختانه اخیرا طی یک فرایند قانونی یک بهره‌بردار علاقمند به نویسنده مرمت و احیای آن را به عهده گرفته تا در آینده‌ای نزدیک با نام «خانه قصه» در اختیار علاقمندان قرار گیرد.

نوزدهمین عصر ششم: هم نشینی هارون یشایایی با مخاطبان

نوزدهمین عصر ششم: هم نشینی هارون یشایایی با مخاطبان

به یقین می‌توان گفت کتاب «روزی که اسم خود را دانستم» تنها اثر معاصر درباره یهودیان اودلاجان است که به صورت قصه‌ها و روایت‌های کوچک و از زبان هارون یشایایی به روی کاغذ آمده‌است. با خواندن این کتاب ارجمند، حال و هوای اودلاجانِ چند دهه پیش، جلو چشم‌مان می‌آید، روشن و گویا و حسی.
حال، تعدادی از فرهیختگان و دوستداران تهران، در نشستی رویارو با هارون یشایایی، می‌خواهند برداشت‌های خود از این روایت‌ها را با خالق اثر در میان بگذارند. حتما نشست پربار و دلنشینی خواهدشد.

هجدهمین عصر ششم:کودکان همسایه به روایت کتاب و تصویر

هجدهمین عصر ششم:کودکان همسایه به روایت کتاب و تصویر

افنانستان کشور همسایه ما است. ما همسایگی افغان‌ها را بیشتر حس می‌کنیم تا همسایگی دیگر کشورها را.

چون میزبان تعداد کثیری از آن‌ها در ایران هستیم. انصافا مهمانان خوبی هم هستند. بخشی از این مهمانان را کودکان و نوجوانان افغانستانی تشکیل می‌دهند.

کودکانی که باید در میهن خود روی نیمکت کلاس درس بنشینند. در کنج‌وگوشه کشور ما در شرایطی نه چندان مطلوب کار می‌کنند و معاش خانواده‌شان را یاری می‌کنند.