بسیار پیش میآید که بهسادگی، گذشته نهچندان دورمان را از خاطر میبریم؛ یا هنوز آنقدر عمر نکردهایم که شاهد آن دوران باشیم، یا آنچنان درگیر روزمرگیها و دلمشغولیهای امروز شدهایم که گویی تاریخ، دیگر برایمان معنا ندارد. گاهی آنچنان «فیلمان یاد هندوستان میکند» که فراموش میکنیم این سرزمین، ریشههایی کهن، قصههایی پُرفرازونشیب و حافظهای تاریخی دارد که نباید از آن غافل شد. این فراموشی، بهویژه درباره تهران، پایتخت پرحادثهی ایران، بیش از دیگر شهرها رخ میدهد؛ شهری که بارها مرکز ثقل تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده، اما هنوز هم از نظر دادهها و اسناد تصویری، بهویژه در حافظه عمومی، فقیر و مهجور است.
تهران، از روزی که تخت سلطنت در آن مستقر شد، همواره قصههایی برای گفتن داشتهاست؛ اما این قصهها از زمانی که دوربینهای فیلمبرداری به میدان آمدند، جان تازهای گرفتند. روایتگران سینمای داستانی و مستندسازان مستقل، هر یک به شیوهای خاص، تهران را بستر روایتهای خود قرار دادهاند. برخی با نگاه اجتماعی، برخی با رویکرد فرهنگی و برخی دیگر با هدفی تاریخی. در این میان، مستندها نقش ویژهای ایفا کردهاند. آنچه در مستندهای ساختهشده از سالهای چهل و پنجاه خورشیدی به تصویر کشیده شده، امروز نه صرفاً یک فیلم، بلکه سندی تاریخی محسوب میشود. این آثار، لایههایی پنهان از زندگی در پایتخت، دغدغههای مردم، رشد شهرنشینی و نیز فشارها، تنشها و نارضایتیهایی را نشان میدهند که در نهایت، کشور را بهسوی انقلاب سوق داد.
در این سالها، همزمان دو مسیر متضاد طی میشود: از یک سو، رشد و توسعه صنعت، گسترش زیرساختها و ورود مظاهر جدید به کشور؛ و از سوی دیگر، تعمیق تضادهای طبقاتی، افزایش سانسور، و بروز اعتراضهای مسلحانه و اندیشههای اعتراضی. از یک سو, حاکمیت بر طبل پیشرفت میکوبید و از سوی دیگر، در بطن جامعه، اندیشه مخالفت با وضع موجود رو به گسترش بود. این تنشها، که نهایتاً به انقلاب ۱۳۵۷ انجامید، در برخی مستندهای آن دوران بازتاب یافتهاست. آثاری که با نگاهی صریح یا کنایی، گوشههایی از واقعیت اجتماعی و سیاسی آن سالها را در قاب تصویر ثبت کردهاند.
در برنامه «پرسه در تهران»، طی شش هفته، به تماشای مستندهایی خواهیم نشست که هر یک بخشی از آن گذشته را برایمان بازگو میکند. این مستندها، چه کوتاه و چه بلند، پنجرههایی هستند به سالهایی که شاید فراموششان کردهایم یا درست نشناختهایم. برخی از سازندگان این آثار، سالهاست که چشم از جهان فروبستهاند؛ برخی دیگر، هنوز در میان ما هستند، هرچند خسته و کمرمق؛ و خوشبختانه، شماری نیز همچنان فعالاند و به خلق ادامه میدهند.