سلام

در تهران، بیش از صدسال است که شهرداری داریم. بلدیه بود و شد شهرداری. در طول این مدت، بالا و پایین زیادی در کشور بوده و طبعا شهرداری هم، متاثر از آن‌ها، تاثیراتی گرفته و تغییراتی پیدا کرده. اما، در ادبیات شهرسازی جهانی، شهرداری‌ها سه دوره کاملا متمایز طی کرده‌اند: نخست حاکمیتی بوده‌اند، به خدماتی ارتقا پیدا کرده‌اند و امروز، دیگر، اجتماعی هستند. طبعا، جنس هریک از این‌ها مخصوص به خود است و تفاوت‌های اساسی بین آن‌ها وجود دارد. اهالی تهران بلدیه دوره رضاشاه را یا بیاد دارند یا درباره‌اش خوانده یا شنیده‌اند. نظامی معروفی‌که به اصطلاح «چهره تهران را از بیخ و بن تغییر داد» نماد مدیریت حاکمیتی شهرداری است. در این نوع از مدیریت، شهردار نماینده تام‌الاختیار حکومت است و اوامر و خواست‌های آن را اجرا می‌کند. در تهران، این دوره از بلدیه نهایت کوشش خود را به کار برد تا چهره تاریخی شهر، به‌ویژه آثار دوره قاجار را از شهر پاک کند. گویی تهران، قبل از پهلوی وجود نداشته. البته این عمل در لفافه مدرن کردن شهر و زیر پوشش تبلیغات وسیع انجام می‌شد. چون، بالاخره، حکومت نیاز به همراهی مردم داشت. در بسیاری از نوشته‌های آن دوره به این مضمون برمی‌خوریم که شاه ایران تهران را تبدیل به شهری اروپایی می‌کند. خیابان‌کشی‌ها به سرعت دارد انجام می‌شود و دروازه‌ها و عمارت‌های قاجاری را فرو می‌ریزند و هرروز نامی تازه به عنوان خیابان یا معبری جدید در میان مردم می‌چرخد.

گسترش شهر مدنظر قرار می‌گیرد و به بهانه آمدن هر میهمان سلطنتی خارجی خیابانی را زیر آسفالت می‌برند.

این‌ها چهره بیرونی شهر هستند. اما، شهر هنوز آب سالم لوله‌کشی ندارد، واحدهای بهداشتی و درمانی بسیار محدود است و دکان‌های عطاری پررونق هستند و پزشکان سنتی مرجع بخش بزرگ جمعیت شهر. دانشگاه تهران سال ۱۳۱۳ است که تاسیس می‌شود با تاخیری چندصدساله نسبت به دانشگاه‌های جهانی. رادیو سال ۱۳۱۹ راه می‌افتد و دو دهه بعد تلویزیون. گویی، «بلدیه حاکمیتی» تهران تنها وظیفه‌اش زدودن چهره تاریخی شهر و آوردن مظاهر سلطنت پهلوی به آن است. البته که تا می‌توانستند به بقال و نانوا سخت می‌گرفتند یا تلاش داشتند دسته موزیک نظامی شکل پرتفاخری داشته‌باشد، اما انگار همه این‌ها در چارچوب و قفسه شخص اول مملکت تعریف و تایید می‌شوند. این نهاد حاکمیتی تا اوایل سال‌های چهل نتوانست آب آشامیدنی سالم مردم شهر را تامین کند. اصولا چنین سازمانی در پی تحقق خواسته‌های نهان و آشکار مردم نیست. شاید، با کمی تساهل، حتی بشود گفت اختیار هم نداشت. امنیت شهر دست شهربانی تک‌رو و فردمحور بود، بهداشتش دست کسانی بی‌ابزار و دستگاه قضاوتش هم تحت سیطره حکومت. طبیعی است شهرداری هم همان راهی را می‌رود که دستگاه‌های دیگر می‌رفتند.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۹۸