بحث «هنر مدرن» از آن دست بحثها است که از ابتدا باید پذیرفت، قرار نیست در انتها به یک وفاق برسیم. نظر به چندساحتی و متکثر بودن دامنه هنر مدرن، طبعا، نظرات بسیار متفاوت هم درباره آن وجود دارد. به ویژه از زمانی که «شیء» هم تبدیل به «سوژه» هنر شد. مثل آن کاسه توالت معروف. بعدها «مخاطب» هم به «سوژه» هنر مدرن تبدیل شد. موضوع از بحث رایج زیباییشناسی فراتر رفت و حوزه حساسیت و کنجکاوی را نشانه گرفت. هنرمند به دنبال آن است مخاطب را به پرسشگر تبدیل کند. به دنبال آن است مخاطب را از نگاه رایج به اثر هنری دور کند و تمام وجود او را پر از «پرسش و تردید» کند.
این را هم از نظر دور نباید داشت که هنوز هم برای بسیاری از اهالی هنر، «زیبایی» یک اصل تغییر ناپذیر است. بماند که «ماندگاری» هم یکی دیگر از اصول هنر است. و زیبایی جامعه مدنی پیشرو در آن است که این بحثها تبدیل به گفتمان شود. جهان امروز، به تدریج، از پارادایم نزاع به پاردایم گفتگو میلغزد. همرا شویم با گفتار بابک بهاری، شریک شویم در تردیدها و پرسشها.