ایران شکست خورد!
«قادسیه شهر کوچکی بود در پانزده مایلی محل کنونی کوفه. . . در آن زمان قلعهای داشت با مزارع و نخلستانها و شهری سرحدی محسوب میشد. در نزدیک قادسیه در آخرین منزلی که دنبالهاش به صحرای طفّ منتهی میشد، عذیب بود که چشمهای داشت. . . سعدبن ابیوقاص در نزدیک عذیب اردو زد و رستم فرخزاد در بیرون قادسیه. اما تا مدتی هیچیک از طرفین در شروع جنگ شتابی نداشت. مخصوصا رستم که وجود بادیه طف را برای اعراب پناهگاه خوبی میدانست. . . و مذاکره با آنها و راضیکردنشان به نحو معقول بیشتر مفید است. با آنها به مذاکره پرداخت تا درست از مقصود نهایی آنها و سبب اقداماتشان به غارت و دستبرد در سرحدات ایران آگاه شود. اما وقتی رفتوآمد فرستادگان عرب که به جهت مذاکرات به درگاه او میآمدند. . نتیجهای نداد، رستم برخلاف میل باطنی خود، بعد از چهارماه مذاکره و تعلل بالاخره به جنگ پرداخت. . . جنگ فقط سه چهار روز طول کشید و این چند روز، مطابق رسم قدیم عرب در نزد آنها هر روز یک نام مخصوص یافت، اکثرا به مناسبت نام محل. در تمام مدت جنگ، سعدبن ابیوقاص- که ورودش به قادسیه مصادف شد با وفات مثنّیبن حارثه- به سبب دمل یا عرقالنسایی که داشت، نه بر اسب نشست و نه به میدان جنگ آمد، بلکه بر بلندایی ایستاده، از دور بر میدان جنگ نظارت میکرد. علیرغم تمام مجاهدات اعراب نزدیک بود جنگ- چنانکه انتظار میرفت- به پیروزی ایرانیها منتهی شود، لیکن ورود به بهموقع قوایی که از سوریه به کمک مسلمین آمد، با آنکه ظاهرا تعداد قابل ملاحظهای نبود کار را بهنفع اعراب تمام کرد. با اینهمه فتح اعراب هم ارزان به دستشان نیامد از آنجا که تقریبا یک ثلث از تمام قوای آنها در این جنگ تلف شد، چنانکه تلفات ایراتیها هم بیشک بسیار سنگین شد. رستم سردار ایرانی هم روز آخر کشته شد و لشکر ایران روی به فرار نهاد. غنائم بسیار به دست مسلمین افتاد که از آن جمله بود درفشی که اعراب عَلم کابیان خواندهاند.»
دفتر ایام؛ مجموعه گفتارها، اندیشهها و جستجوها؛ عبدالحسین زرینکوب؛ انتشارات علمی ؛ چاپ هشتم؛ ۱۳۹۹؛ ص ۱۴۷
(مجموعهای از نوشتهها و تاملات عبدالحسین زرینکوب، در حوزههای مختلف. نثری شیوا و ادبیاتی فاخر دارد و خواندنی است.)