خط فتنه تلگراف!
«در دوم آوریل ۱۸۶۸، در مورد کشیدن کابلهای تلگراف از گوادر به جاسک و از آنجا به بندرعباس در چهار ماده میان ایران و انگلیس و به امضای میرزا سعیدخان وزیر امور خارجه و رایزن وزیرمختار فوقالعاده و نماینده مخصوص انگلیس در تهران منعقد شد و در همان سال خطی از کراچی به جاسک به طول ۵۲۸ مایل کشیدهشد و بلافاصله خط دوسیمی دیگری در مسیر متفاوت، از کراجی به جاسک به طول ۷۰۰ مایل کشیدهشد که مراکزی در کراچی، ارماره، بستی، گوادر، چابهار و جاسک داشت و به تدریج بعدها این خطوط هم به آنها علاوه شد: ۱) خط مستقیمی از جاسک به بوشهر در ۱۸۸۵ به طول ۵۰۰ مایل با دو مرکز در جاسک و بوشهر؛ ۲) خطی از جاسک به مسقط در ۱۹۰۱ به طول ۲۲۰ مایل؛ ۳) خطی از جاسک به جزیره هنگام در ۱۹۰۴ به طول ۱۳۶ مایل. هیئتی به سرپرستی گلدسمید به بهانه نقشهبرداری برای کشیدن سیمها وارد بلوچستان شدند، نقشهبرادریشان را کردند، شماری از سرداران بلوچ را خریدند به عنوان حافظانی برای تیرهای تلگرافشان و مقرری ماهانه و آدمهایی مورد اعتماد بلوچها برای خودشان تراشیدند که هر از گاهی هم به آنها علاوه بر پول سلاح نیز میرساندند که «مطلوبترین هدیه بود» برای بلوچ. از جمله این سرداران: سردار جان میرخان و سردار فقیرمحمد را ذکر کردهاند که مقرری انگلیسها به این حضرات بیدارکننده رشک و خشم سرداران دیگری بود که از این داستان تحریک شده و نهایت دست به یک رشته کنشهای تخریب زدند؛ سیمها را قطع کردند، مامورین آنها را تاراندند، به تلگرافخانهها حمله کردند، اسیر گرفتند (اسرا را پس از اخذ مبالغی از انگلیس پس میدادند) و چندین فقره هم قتل رخ داد. انگلیسها دادخواست دادند و هیاهو به پا کردند، (و احتمالا که تمام این تحریکات نیز از جانب خودشان بود) و تقاضای رسیدگی چیزی که در بلبشوی حکومت قاجار امکانپذیر نبود، آنهم در این گوشه پرت. ایران گفت به کلات مربوط است و کلات گفت به ایران. و در این میان داستان استقلال کلات علم شد، استقلالی که نه هرگز معارض داشت (جز انگلیس و آن هم به ظاهر) و نه به نظر میرسید طرح آن لزومی داشتهباشد و در ارتباط با داستان سیمهای تلگراف ادعای استقلال مهرابخان و تاختوتازهای بلوچهای نواحی مرز، دولت علیه را گران آمد. یا چنان وانمودند که باید گرانش بیاید، هرچه بود آمدند کر و فری کنند و جنب و جوشی که انگلیسیها تقاضا کردند، موضوع به وسیله حکم باید حل شود؛ یعنی موضوع استقلال مهرابخان و تعیین اینکه . . »
درآمدی بر تاریخ بلوچستان؛ از آغاز تا برآمدنِ پهلوی؛ محمود زند مقدم؛ نشر آبی پارسی؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۰؛ ص ۹۳
(کم هستند کتابهایی خواندنی و معتبر درباره بلوچستان. سرزمین و آدمهایی به شدت ستمدیده و البته شورشگر و غارتگر.)