شوک انقلاب سفید
«برنامه سوم، پس از تصویب دو مجلس، عملا از مهر ۱۳۴۱، به مرحله اجرا درآمد. اما هنوز چند ماهی از آغاز آن نگذشتهبود که شاه به ناگاه، اعلام انقلاب سفید کرد. از جمله اصول انقلاب، اصلاحات ارضی بود. این اتفاق در حالی رخ داد که اعتبارات لازم برای اجرای اصول انقلاب، از جمله اصلاحات ارضی، در برنامه سوم دیده نشدهبود. این مساله شوک سختی به مدیران و کارشناسان سازمان برنامه وارد کرد و نشان داد، علیرغم تمامی تمهیدات و پیشبینیها در جهت طراحی و تدوین یک برنامه واقعبینانه، نهادهای سیاسی بهویژه شخص شاه هیچگونه تمایلی به پذیرش الزامات و انضباط حرکت برنامهای در کشور ندارند و بر اساس امیال و دیدگاههای خود حرکت میکنند. این امر در عمل ارگانهای متولی برنامهریزی و اجرا را با مشکل مواجه میسازد. همین رفتار شاهانه، در برنامه پنجم هم به شکلی گستردهتر نمود پیدا کرد و کشور را با بحرانی مواجه ساخت که یکی از ابعاد آن سقوط حکومت خودکامه پهلوی و فرار شاه از کشور بود.
دکتر مجیدی مشکل عدم هماهنگی بین مدیران اقتصادی کشور با تصمیمات شاه را چنین توضیح میدهد: «. . برنامه سوم را ما شروع کردیم. پنجماه بعدش انقلاب ششم بهمن صورت گرفت و اعلام آن شش اصل انقلاب. در یک مملکتی که میخواهد اصلاحات ارضی بشود، از شش ماه قبل، یک سال قبل بایستی حداقل از نظر بودجهای، از نظر برنامهریزی، از نظر تامین اعتبارات و وسایل اجرای آن آمادگی حاصل میشد. در حالی که برنامه تصویب شدهبود، یکدفعه تغییر عمده در تمام شئون به وجود میآمد. . و این یک مساله دائمی بود. هیچوقت سازمان برنامه از این گرفتاری خلاصی پیدا نکرد»
با آغاز به کار دولت امینی از اردیبهشت ۱۳۴۰، اصفیا که در دوران ابتهاج معاون سازمان برنامه و از همکاران نزدیک او بود، به سمت وزیر مشاور و مدیر عامل سازمان انتخاب شد. اصفیا هفت سال در این سمت. . »
داستان توسعه در ایران، دفتر نخست؛ گروه مهندسی خرد؛ انتشارات لوح فکر؛ چاپ ششم؛ ۱۴۰۳؛ ص ۲۴۴
(ما هنوز گذشته بسیار نزدیکمان را نمیشناسیم. این کتاب یکی از منابع ارزشمند در شناخت مسائل توسعه در ایران است.)