کمیسیون معاملات قاچاق اسلحه

  • «از ناو لارنس پیاده شدم و به ساحل رفتم. ناو بعد از ظهر همان روز محل ملاقات را ترک کرد. در ساحل، حاکم طاهری منتظرم بود. به محض دیدنم شروع به شکوه و شکایت از نیروی دریایی انگلیس کرد. ظاهرا دو لنج متعلق به بندر طاهری که دو جوان هدایت آن‌ها را به عهده داشتند، به دلیل حمل اسلحه قاچاق توقیف و به آتش کشیده شده‌بودند. حاکم طاهری مدعی بود که لنج‌ها فقط چند قبضه تفنگ و مهمات داشتند که یک مسافر بی‌مسئولیت میان عدل‌های شکر و خرما مخفی کرده و ناخداهای جوان هم از آن‌ها بی‌خبر بوده‌اند. من به حاکم توضیح دادم از من کاری ساخته نیست. نیروی دریایی انگلیس فقط به درخواست دولت ایران و به نام دولت ایران با قاچاق اسلحه مبارزه می‌کند. حاکم چندبار تکرار کرد «این زور است» و من پاسخ دادم «قطعا زور است و گاهی اعمال زور واجب و تنها راه تحمیل قانون به متخلفین بی‌رحم است که با اعمال نادرست خود، برای بی‌گناهان مشکل ایجاد می‌کنند، بی‌گناهان خود باید آن‌ها را از این اعمال باز دارند». بعدها به من خبر رسید که همین حاکم در قاچاق اسلحه دست دارد و کمیسیون معاملات قاچاق تا شعاع ۱۵ کیلومتری بندر طاهری به او می‌رسد. قبل از طلوع آفتاب، سفر خود را به طرف شمال آغاز کردم، در کوره‌راهی که سال‌های متمادی میوه و تره‌بار شامل انار و انگور و غیره از منطقه مرتفع و حاصلخیز جم به بندر طاهری آورده می‌شد. در نیمه راه با چنین کاروانی برخورد کردم و در حین گذر از کنار هم، یکی از قاطرهای ما به دره سقوط کرد که فکر کردم حتما کمرش شکسته‌است، ولی خوشبختانه قاطر سرحال به راه ادامه داد ولی یخدان‌هایم و هرچه درون آن‌ها بود، خرد شد.

    جم منطقه نسبتا خوش آب‌وهوا و کلانتر آن خوش‌برخورد و مهمان‌نواز است. از دیدن ما شادمان شد. هم‌زمان صولت‌الدوله، والی ایل قشقایی هم آن‌جا بود و با اشتیاق تمام اطلاعات را در مورد ایل قشقایی از قبیل درآمد آن‌ها، مالکیت زمین و وسعت منطقه، همچنین سایر تحولات در نقاط مختلف ایران را در اختیارم گذاشت. من هم با اطلاعاتی که از معاون کاکس گرفته‌بودم و در این زمینه اطلاعاتم کاملا به‌روز بود، او را در جریان امور قرار دادم.»

    جنوب غرب ایران؛ سر آرنولد ویلسون؛ ترجمه فریور جوانبخت موفق؛ نشر پیام امروز؛ چاپ‌ دوم؛ ۱۳۹۸؛ ‌‌ص ۲۳۴

    (تکه‌ای از یادداشت‌های روزانه یک افسر دیپلمات انگلیسی در ماموریت ایران، در خلال سال‌های اول قرن بیستم تا جنگ اول)

کتاب مکتب خانه در ایران